نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ در مراسم نکوداشت پوری سلطانی، هوشنگ ابتهاج، بهاءالدین خرمشاهی، کامران فانی، عبدالله انوار و نوشآفرین انصاری از این بانوی پیشکسوت کتابدار گفتند. روز یکشنبه ۱۷ خرداد به میزبانی کانون زبان فارسی شب پوری سلطانی برگزار شد. سپس گزیدهای از فیلم مستند «برای کتابهایم» به کارگردانی رضا حائری به […]
در مراسم نکوداشت پوری سلطانی، هوشنگ ابتهاج، بهاءالدین خرمشاهی، کامران فانی، عبدالله انوار و نوشآفرین انصاری از این بانوی پیشکسوت کتابدار گفتند.
روز یکشنبه ۱۷ خرداد به میزبانی کانون زبان فارسی شب پوری سلطانی برگزار شد. سپس گزیدهای از فیلم مستند «برای کتابهایم» به کارگردانی رضا حائری به نمایش درآمد.
نخستین سخنران این مراسم سیدعبدالله انوار بود که نوشتهای را خواند و درباره پوری سلطانی گفت: بهواقع این بانوی والامرتبه مَلَکی است در بین آدمیان و همین تلبس به لباس آدمی است که فلک سنگ جفا را با بیرحمی هر چه تمامتر تا آنجا که توان داشته بر سر او کوبیده است و فقط همین خصلت مَلَکی اوست که توانسته او را در برابر این جفای اهریمنانه فلک بایستاند و او بدون شکوهای این رنجها را صبورانه تحمل کند و گذشت عمر را با بهترین انیس یعنی کتاب و کارهای راجع به کتاب همراه کند.
این کتابشناس پیشکسوت ادامه داد: پوری سلطانی در عنفوان جوانی و هنوز سه ماه از زندگی مشترک با همسرش نگذشته بود که شاهد کشته شدن همسر نویسنده نیکاندیش خود، شد؛ موضوعی که نهتنها ضربه شدید به پیکر زندگی این بانوی مفخم زد بلکه ضربهای سخت بر پیکر هنر نویسندگی این مُلک نیز پرداخت. چه مرحوم کیوان از نویسندگان خوشقلم ادب فارسی بهشمار میآمد. خانم سلطانی در پی این موضوع، بر این رفت که دست به کاری یازد که خواست شویش را نیز همراه داشته باشد. پس آن را در کار کتابخانه و کتابداری دید. در نتیجه به آموزش فن جدید کتابداری نو پرداخت و با این پردازش از جمله افرادی شد که فن جدید کتابداری را به کتابخانههای ایران برد.
سپس نوشآفرین انصاری در سخنانی گفت: همواره از اینکه در طول زندگی، با دو بانوی بزرگوار که به این سرزمین خدمتهای بسیار کردهاند نزدیک بودهام، بر خود بالیدهام. در سال ۱۳۴۲، با توران میرهادی و در سال ۱۳۴۵، با پوری سلطانی آشنا شدم و با هر دو آنها، که یکی در حوزه تعلیم و تربیت و دیگری در حوزه کتابداری و اطلاعرسانی بر گردن ایران و ایرانی حق دارند، ارتباط نزدیک داشته و دارم.در ادامه بهاءالدین خرمشاهی نیز گفت: در این نوبهار، دلخوشی خویشان، دوستان و سپاهی از شاگردان استاد بزرگ و پایهگذار کتابداری علمی و امروزین ایران، عافیت و سلامتیابی سرکار خانم پوراندخت سلطانی شیرازی است.
کامران فانی هم پوری سلطانی را یکی از برجستهترین و اثرگذارترین چهرههای علمی و فرهنگی روزگار ما خواند و آشنایی با او را بزرگترین رویداد زندگی خود توصیف کرد و به بیان چگونگی این آشنایی پرداخت.
سپس گروه موسیقی سرو آزاد قطعاتی را اجرا کرد.پس از اتمام موسیقی علی دهباشی به نمایندگی از جمع حاضر از سایه تقاضا کرد که چند کلمهای از پوری سلطانی سخن بگوید. سپس پوری سلطانی در سخنانی گفت: دلم میخواست بدانید که تنها چیزی که در تمام این سالهای سخت و پرتلاطم به من قوت ایستادگی داد، عشق به مردم سرزمینم بود. حالا هم که ناتوان و رنجور در حضور مهربان شما ایستادهام، بسیار خوشحالم که نقشی، هر چند کوچک، در پیشرفت کتابداری ایران داشتهام. کتابخانه ملی را مثل بچهام دوست داشتم و هنوز هم دلم برایش میتپد و شور میزند.او ادامه داد: کتابخانهها، بویژه کتابخانه ملی که مادر سایر کتابخانهها محسوب میشود، پشتیبان همه فعالیتهای فرهنگی و آموزشی هر کشور است. افسوس که هنوز این مسئله برای بسیاری از مسئولان ما نامفهوم است. همه دوستان دستاندرکار شاهدند که چگونه توانستیم زیربناهای کتابداری نوین را با دستهای خالی در ایران بسازیم و آن چنان موفق عمل کردیم که بارها از طرف مجامع بینالمللی کتابداری جهانی مورد تشویق و تمجید قرار گرفتیم.
سلطانی افزود: اما من هنوز ناامید نشدهام و انتظار دارم جوانانی که رشته کتابداری را به عنوان حرفه خود انتخاب کردهاند، بدانند در چه راه مقدسی قدم گذاشتهاند و آرزو دارم با عشق و آگاهی و بردباری، موانع را از سر راه بردارند و مدیرانِ موفقی برای مبارزه با جهل و بیعدالتی باشند.
این مراسم که با همکاری بنیاد فرهنگی اجتماعی ملت، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار برگزار شد با جشن انتشار دویستمین شماره بخارا همزمان شده بود
این مطلب بدون برچسب می باشد.