نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ جهان یادگار است و ما رفتنی / به گیتی نماند به جز گفتنی به نام نیکو گر بمیرم رواست / مرا نام باید که تن مرگ راست چهل روز از درگذشت دکتر عباس حری گذشت و جامعه علمی کشور بار دیگر در اندوه درگذشت یکی از مفاخر علمی […]
جهان یادگار است و ما رفتنی / به گیتی نماند به جز گفتنی
به نام نیکو گر بمیرم رواست / مرا نام باید که تن مرگ راست
چهل روز از درگذشت دکتر عباس حری گذشت و جامعه علمی کشور بار دیگر در اندوه درگذشت یکی از مفاخر علمی خود به سوگ نشست. دکتر عباس حری چهره درخشانی بود که
تأثیری پایدار در جامعه فرهنگی ایران زمین داشت. او با احاطه بر مسایل علمی، تیزهوشی، فروتنی و صبوری و قلمی توانا و نقاد نامی جاوید از خود در دفتر علم و فرهنگ این مرزو بوم باقی گذاشت .
استادی که همیشه میگفت «آنچه مرا به کار وا می دارد، علاقه من است نه چیز دیگر» به گفته هایدگر او عقیده داشت که : «اندیشیدن، خود را بر اندیشهای یگانه سپردن است . اندیشهای که روزی همچون ستارهای بر بام آسمان خواهد درخشید. » از این رو با روحیه پژوهش،پشتکار و تسلط در عرصه علم کتابداری و اطلاعرسانی در زمره چهرههای ممتاز و بی بدیل و یکهتاز در آموزش و پژوهش درآمد. به قول ابوسعید ابوالخیر«او حکایت نویس نبود بلکه چنان بود که دیگران از او حکایت نویسند»
دانشوری که در میان استادان معاصر، همچون دیگر مفاخر علمی، لحظات عمر را غنیمت شمرد و در اعتلای فرهنگ ملی کوشید و با تالیف و تدوین آثاری گرانبها نام خود را جاویدان ساخت .
او از گذر عمر نهایت بهره را میبرد. ساده زندگی میکرد و هرگز در قید وبند مادیات نبود ، چرا که به سروده ملک الشعرای بهار :
هر که در روزگار جوید نام / در نظر سیم و زرش خار آید
وآنکه در قید سیم و زر باشد / خوار در چشم روزگار آید
دکتر حری همواره رفتاری متواضعانه با اطرافیان خود داشت و با شاگردانش عطوفت و مهربانی پیشه میکرد. فرزانهای بود که با علو طبع و روح بزرگش هیچگاه در برابر سفلگان سر فرود نیاورد.
او میآموخت زندگی با همه تلخیها و رنجهایی که در کام دارد ولی همچنان آموزنده است . اندیشمندی که طراوت زندگی را در جریان یادگیری میدانست زیرا معتقد بود ذهنهای بسته بوی مرگ میدهند و به گفته ویرجینیا ولف «آن کس که رویاهای ما را می رباید ، زندگی ما را میدزدد.»
دکتر حری با توجه به احاطه بر مسایل علمی منتقدی توانا بود. در گفتار نیز لحنی صریح داشت و هرگز در دفاع از حقایقی که بر او مسلم بود کوتاهی نمیکرد.
استادی شوخ طبع و بذلهگو و طنزنویسی چیرهدست بود. نمونههای بارز این طنزنویسی در آثارش ازجمله مقالات مختلفی که چون فصلنامه کتاب منتشر شده آشکار است . در کارهای اجرایی، اداری و تعلیم و تربیت نیز پایبند اصول و ضوابط بود.
او مشاور،یار و مددکار ی صدیق در تدوین و انتشار فرهنگنامه کودک و نوجوانان بود که تاکنون انتشار یافته است.
دکتر حری استاد کوشایی بود که تدریس را از معلمی در روستای ریوش مرکز بخش کوه سرخ آغاز کرد و پس از سالها تلاش و کوشش علمی به مرتبه استادی دست یافت.
او پژوهش را «ابزاری برای نیل به توسعه فرهنگی می دانست و توسعه فرهنگی را چیزی جز رشد آگاهیها،قابلیت ها، و امکانات یک قوم در بر آوردن نیازهای معنوی و مادی نمی دانست. او معتقد بود برای رسیدن به چنین رشدی ، باید کتابخانه های عمومی را جدی گرفت . چیزی که در هیچ دورهای جدی گرفته نشده است ، چه دورهای که «آگاهی» نوعی آفت و مزاحمت تلقی می شد و چه در زمانی که «آگاهی » را موهبتی الهی میدانند. توسعه علمی اقتدار یک کشور را رقم می زند . فرهنگ در بطن و بستر جامعه جریان دارد و توسعه و ارتقاء آن نیز می بایست در آن بستر تحقق یابد. بدون همگانی کردن علم نمیتوان به توسعه فرهنگی امید بست .
دکتر حری معتقد بود باید پذیرفت آفتها و آسیبهای اجتماعی به سرعت جامعه را بیمار میکنند و نمیتوان به سرعت به مدوا پرداخت . فرهنگ صحیح را جایگزین فرهنگ ناپالوده کردن، کار چندا ن راحتی نیست .گرچه عکس آن به سرعت و سهولت اتفاق میافتد.
دکتر حری معتقد بود «نه تنها فزونی تالیفات نمای کامل و چهره واقعی دانش زمان نیست بلکه جای تامل دارد و در این باب به گفته ابن خلدون استناد می کرد که : « کتب مزبور به جز تکرار موضوع چیزی نیست .»
استاد حری اندیشمندی توانا در حوزه آموزش کتابداری و اطلاع رسانی در ایران بود که نوشته هایش همواره حاوی نوآوری، نظریهپردازی و نکتهسنجی بود. ویراستار، مترجم و مؤلفی پر کار که مقالات متعددی در مجلات فصلنامه کتاب ، روانشناسی و علوم تربیتی،کتابداری،جهان کتاب ، رهیافت ،کتاب ماه کلیات ، نامه انجمن کتابداران ایران، فردوسی و دانشنامه جهان اسلام منتشر ساخت . در ارائه و انجام طرحهای پژوهشی مهم در عرصه کتابداری و اطلاعرسانی پیشگام بود. از فعالیت های علمی مهم او میتوان به ایجاد و تأسیس بانک مطالعات ایرانشناسی اشاره کرد که با همکاری یاران خود آن را به پایان برد.
دکتر حری روح خود را در برابر ظلم و جور افراد و مسایل حاشیهای آلوده نمیکرد و راه صبر پیشه میساخت ؛ زیرا همواره اعتقاد داشت که :
تو بد کننده خود را به روزگار بسپار که روزگار ، ترا چاکریست خدمتکار
دکتر حری به راستی اندیشمند و فرزانهای بود که علم و عمل را توأم با هم داشت و در درستی و صداقت در زمره افراد کم نظیر جامعه امروزی ما بود.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در اسفندماه سال ۱۳۸۵ به نشانه تجلیل و تقدیر و سپاسگزاری از این خادم فرهنگی مراسم نکوداشتی برای وی برگزار کرد و زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی او را به چاپ رساند و به عنوان یکی از مفاخر علمی کشور لوح یادبودی به این استاد پیشکسوت اهداء کرد. اما افسوس برای افراد فرهیخته ای چون دکتر حری جامعه فرهنگی ایرانزمین تنها با برگزاری مراسم نکوداشتی رسالت خود را به پایان می برد و آنچنان که باید و شاید قدر این مفاخر و درهای گرانبها را در زمانی که در قید حیات هستند نداسته و در الگو سازی جوانان، راه کوتاهی بر میگزیند. به راستی چه خوش گفت حافظ شیراز:
چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم
باشد که جامعه علمی و فرهنگی این مرزو بوم قدر این اساتید پیشکسوت و خدمتگزارهای بیمدعا را بیش از پیش دانسته و در معرفی آنان به نسل جوان امروزی بکوشد تا نسل جوان با الگوسازی از آنها کوشیده بار دیگر ایرانزمین را همچون گذشته بر فراز قلههای رفیع علم و دانش قرار دهد.
آن را که علم و دانش و تقوی مسلم است هر جا قدم نهد ، قدمش خیر مقدم است
دکتر نادره جلالی
پژوهشگر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
این مطلب بدون برچسب می باشد.