نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : شنبه, ۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ در مراسم بزرگداشت مرحوم مغفور حضرت آیتالله العظمی علاّمه رفیعی قزوینی، که روز شنبه ۲۸فروردینماه ۱۳۹۵ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، آیتالله دکتر ابوالحسن طبرستانی، مدرس سطوح عالی حوزههای علمیه مروی به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: قال مولا علی […]
در مراسم بزرگداشت مرحوم مغفور حضرت آیتالله العظمی علاّمه رفیعی قزوینی، که روز شنبه ۲۸فروردینماه ۱۳۹۵ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، آیتالله دکتر ابوالحسن طبرستانی، مدرس سطوح عالی حوزههای علمیه مروی به ایراد سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: قال مولا علی بن الرضا (ع): «وَ مَن جَلَسَ مَجلِساً یحُیى فیه َأمرُنا؛ َلم یَمت قَلبَه یُوَم َتمُوتُ القُلُوبُ» چنانکه در این اعلامیه رهبر معظم انقلاب فرمودند: احیای مفاخر فرهنگی واجب و لازم است، من درباره آیتالله رفیعی قزوینی که خود اوایل یک مقداری در درس فلسفه ایشان حضور داشته و مطالبی را درباره فلسفه و مباحث شنیدهام، بیان خواهم کرد. آیتالله رفیعی قزوینی چندین سال بود که زمستانها را به تهران میآمدند و بقیه سال را به قزوین میرفتند. بنده هنگامی که استاد در تهران حضور داشت، از محضرشان استفاده کرده و مدتی به درس «امور عامه اسفار» ایشان میرفتم. همچنین در اکثر منبرها و جلسات درس عقاید ایشان که در مسجد جامع تشکیل میشد حضور مییافتم. امتیاز مرحوم رفیعی در تدریس نسبت به دیگران، بیان شیوا و روان ایشان در توضیح معضلات علمی و مباحث مشکل فلسفی بود. مثلاً یادم هست که یک وقتی بحث صفات حقتعالی و انظار گوناگون امامیه، اشاعره و معتزله را مطرح کردند و در آنجا به طرز بسیار دقیقی ابتداء آراء اشاعره و معتزله را تبیین کرده و سپس مورد انتقاد قرار میدادند، به گونهای که مستمع میدید که بیان ایشان هیچ نقص و کم و کاستی ندارد. ایشان در توضیح رأی امامیه میگفت: «یعنی چه که ما میگوییم خداوند دارای صفت علم و دارای صفت قدرت و … است؟ باید گفت که همه این صفات عین ذات حقتعالی و عین یکدیگرند و هیچگونه تغایر وجودی میان آنها نیست». و بعد به تشریح معنای عینیت صفات با ذات و بیان لوازم آن میپرداخت. همچنین ایشان دو جلسه پیرامون نسخ و بداء و تفاوت میان آن دو صحبت کردند که بنده یادداشتهای آن را دارم. مرحوم رفیعی قزوینی واقعاً متصلّب در عقاید شیعه بود. مقام علمی و فقهی آیتالله رفیعی طوری بود که وقتی ایشان در زمان مرحوم آیتالله بروجردی به قم مشرف شده بودند، آیتالله بروجردی فرموده بودند: «مرد بزرگی به این شهر وارد شده، بر فضلا لازم است که از ایشان استفاده کنند». معروف بود که در ایامی که آیتالله رفیعی در قزوین بودند، آیتالله بروجردی اجازهنامه اجتهادی را برای ایشان مینویسند و به وسیله شخصی خدمت ایشان میفرستد. آیتالله رفیعی پس از دیدن اجازه اجتهاد، زیرِ آن مینویسد:«وَ لَعَمرِ الحبیب لیس المُجیزُ بِاَفضَلَ مِنَ المُجاز» و بعد اجازهنامه را برمیگرداند. مرحوم رفیعی مطالب بسیار ارزندهای را در باب جبر و تفویض و تبیین نظریه «امرٌ بین الأمرین» میفرمودند که جای ابهامی را برای شنونده باقی نمیگذاشت. علامه قزوینی برزخ را صاحب مکان نمیدانست ولی برای آن مظهری میدانست. او خیلی به اخلاق توجه داشت. وی درباره مرگ گفته است که مرگ عَرَض است و اینکه دنیا را عالم محسوس بدانیم و آخرت را معقول، درست نیست زیرا به عقیده رفیعی «الدنیاءُ مرآت الاخره والاخرهُ مریُالدنیا» یعنی دنیا آینه است. یک وقتی مرحوم رفیعی مریض شده بود. مرحوم آقای شعرانی ـ که بنده به تنهایی سه کتاب تشریح الافلاک شیخ بهایی، شرح چغمینی و قانونچه در طب را مِنَ البدو الی الختم خدمت ایشان خوانده بودم ـ به قصد عیادت به دیدن ایشان میروند. پس از مدتی که آقای رفیعی بهبودی پیدا کرده بودند، میخواستند به عنوان بازدید به منزل آقای شعرانی بروند و به من فرمودند که دلم میخواهد آقای شعرانی را ملاقات کنیم، شما فردا صبح به خانه ما بیا تا از آنجا به دیدن آقای شعرانی برویم. فردای آن روز، همراه ایشان راهی منزل آقای شعرانی شدیم. وقتی وارد منزل آقای شعرانی شدیم، دیدیم که ایشان در حال تدریس کتاب اشارات شیخالرئیس به یکی از کاسبهای بازار هستند. آقای رفیعی هنگامی که با این صحنه مواجه شدند، این جمله را گفتند: «خَیرُ مُؤلَّفٍ لِخَیرِ مُدَرِّسٍ» یعنی بهترین کتاب ـ که اشارات باشد ـ برای بهترین مدرس آن ـ که جناب آقای شعرانی باشد ـ . آقای رفیعی کسی نبود که مبالغه کند. یکی از کسانی که از محضر ایشان استفاده زیادی کردند حضرت آیتالله شیرازی است – که خداوند وجود ایشان را از بلیات حفظ کند- من نیز از آیتالله شیرازی بهره بردهام یعنی در حقیقت من شاگردِ شاگرد آیتالله رفیعی هستم.