نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ در مراسم بزرگداشت استاد فاضل، مرحوم محمدتقی دانشپژوه که روز شنبه ۱۷مردادماه ۱۳۹۴، در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، دکتر علی بهرامیان، عضو شورای عالی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: باید از مدیران این انجمن، به ویژه استاد […]
در مراسم بزرگداشت استاد فاضل، مرحوم محمدتقی دانشپژوه که روز شنبه ۱۷مردادماه ۱۳۹۴، در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، دکتر علی بهرامیان، عضو شورای عالی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به ایراد سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: باید از مدیران این انجمن، به ویژه استاد دکتر محقق و جناب آقای دکتر نصیری سپاسگزار بود که این مجلس را برای بزرگداشت یکی از پُر آوازهترین خادمان فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی ترتیب دادهاند. راست است که ما استاد دانشپژوه را بیشتر به کار فهرستنگاری و نسخهشناسی میشناسیم و او بیشتر عمر خود را به شناسایی و معرفی میراث نیاکان ما گذراند، اما او پرورده مکتبی در تعلیم و تعلّم بود که در ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی سابقهای بیش از هزار سال داشت. یکی از ویژگیهای این فرهنگ، پرورش اشخاص مستعد و علاقمند در ابعاد گوناگون بود و متعلّمان اندک اندک در زمینههای گوناگون علمی دانش میاندوختند. ملاحظه شرح احوال دانشمندان ما، از مشهور و غیر مشهور در کتابهایی چون «حیات الایمان» ابن خلدون و «الوافی بالوفیات» صفدی و دیگر کتابهای رجالی نشان میدهد که آنها غالباً در زمینه تحصیلات تا چه اندازه مایهور بودند. در این مکتب تعلیم و تعلّم، انسانهای دانشآموز و دانشپژوه مناسب فرهنگ اسلامی و ایرانی پرورده میشدند. مقدماتی که یک کودک از آغاز میآموخت، تقریباً در همه مراحل عمر بهکار میآمد. قرائت و حفظ قرآن کریم و استماع حدیث، ادبیات عرب، منطق، فقه، اصول، حکمت، هندسه، ریاضی، طب و نجوم و گاهی حتی موسیقی و خوشنویسی. همه آنچه که یک نفر عالم در عمر خود میآموخت و تتبع و تحقیق میکرد و بعد به نوشته تبدیل میشد، همگی بر همین مقدمات استوار بود. اگر شما زندگینامه خودنوشت مرحوم دانشپژوه را ملاحظه بفرمایید سیر مراحل آموزش او، تقریباً با سیر آموزشهای عالم بزرگی مثل شیخالرئیس ابنسینا بسیار شبیه است؛ جز آنکه متون درسی تفاوتهایی داشت. این فرهنگ تعلیم و تعلّم، انسانهای علاقمند را ذو وجوه بار میآورد و ممکن بود بعدها کسی در قسمتی یا چند بُعد دارای تخصص شود، ولی پایه همه این تخصصها در دوره مقدماتی به نحو درستی بنا شده بود. نسلی از استادان معاصر ما، مانند مرحوم دکتر زریاب خویی، مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب و مرحوم دکتر سید محمد فروزان امتیاز دیگری که داشتند این بود که مقارن کسب علم در آن فرهنگ کهن، به دانشهای روز هم پرداختند، زبان خارجی آموختند و از شیوههای تحقیق در مغربزمین آگاهی کسب کردند و در وجود خود دو شیوه شرقی و غربی را به حد اعلاء جلوه دادند و به همین سبب، عناصری از هر دو مکتب که در واقع یک مقصد داشت نوای علم و دانش همچون ارکستر پرشکوهی نواخته میشد. استاد دانشپژوه از جمله عالمان پرورده در هر دو مکتب بود. او مقدمات علم را از ادبیات، حکمت، منطق، فقه و اصول در دوران جوانی نیک فراگرفت، بعد به سراغ زبانهای خارجی رفت و از این طریق با تحقیقات و پژوهشهای مغرب زمینی آشنایی خوب حاصل کرد، آنگاه به کار پژوهشی پرداخت. یک نکتهای که قصد دارم امروز درباره آن سخن بگویم این است که از برخی نشانهها کاملاً پیداست که فهرستنویسی برای دانشپژوه گویی کاری «عرضی» بود. درست است که به قول استاد ایرج افشار، او بی اغراق شاید صد هزار نسخه خطی را از نظر گذرانیده و فهرست کرده بود، اما در واقع او مطلوب دیگری داشت. استاد دانشپژوه کار اداری خود را با کتابداری و بخصوص فهرستنگاری نسخههای خطی آغاز کرد، اما او از همان ابتدا پی برده بود که شناسایی فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی بدون شناسایی درست و دقیق میراث عظیم بر جای مانده در لابهلای نسخهها ممکن نیست و در هر صورت ناقص خواهد بود. کار استاد دانشپژوه بر روی نسخههای خطی، از شناسایی ظاهری آنها بسیار فراتر است و همین بخش است که به کار او ارزشی فراتر از فهرستنویسی صرف میبخشد. از نوشتههای دانشپژوه در زمینههای گوناگون چنین برمیآید که گویا او طرحی بزرگ در سر داشت و آن شناسایی ابعاد گوناگون فرهنگ عظیمی بود که بخش مهمی از آن را مییاید در نسخههای خطی جست. به گمان بنده شاید او به طرحی مثل بروکلمان و سزگینی فکر میکرد؛ ولی نه فقط فهرستی خشک و مشتمل بر معرفی شماری آثار در موضوعات مختلف، بلکه بسیار خلاقانهتر و باید اذعان کرد کاری که او در نیت داشت، از عمر یک یا حتی چند نفر بسیار بیشتر است. به همین سبب مهم هست که او در نگارش نتیجه پژوهشهای خود به اصطلاح بسیار تلگرافی مینوشت و با ارجاعات بسیار که گاهی شگفتآور است. نگاهی به مقدمهای که بر «نزههالارواح» نوشته و به تاریخنگاری فلسفه پرداخت یا کتاب فقه هزار و چهارصد ساله اسلامی نشان میدهد که شاید او قصد داشت به شیوه بروکلمان و سزگینی نسخههای شناسایی شده را موضوعبندی و معرفی کند، ولی با این تفاوت بسیار عمده که آن دو، بنای خود را به طور کلی بر فهارسی دیگر نهاده بودند و اطلاع از محتوای دقیق کتابها را ممکن نمیدانستند، اما دانشپژوه همان کار را از یک جنبه دیگری آغاز کرد، یعنی از نسخههای دیده شده خود فهرستی موضوعی ترتیب داد. به همین سبب هم هست که کار او حتی در همین حد هم بسیار عمیق و ریزبینانه است. در میان آثار منتشر شده استاد، خوب است نگاهی بر کتاب «موسیقی» او بیفکنید، تا عرض بنده بیشتر روشن شود. این کتابی است که پس از مرگ آن نادره دوران منتشر شد و خود بر آن نظارت نداشت، اما هیچ کس نمیتواند در زمینه هنر موسیقی و هنرهای وابسته بر آن تحقیق و پژوهش کند، مگر آنکه از این کتاب بینیاز باشد. به نظر بنده اگر صاحب همتی پیدا شود و مجموعه نوشتههای فهرستوار مرحوم دانشپژوه را در مجلداتی گردآورد و این موضوعات را کنار یکدیگر قرار دهد، متوجه خواهد شد که تفاوت کار او با کسانی مثل بروکلمان و سزگینی تا چه اندازه عمیق و ژرف است و افسوس که عمر او یارای پرداختن به موضوعات دیگر را نیافت. در کتابی که زیر عنوان «حدیث عشق» به همت جناب آقای نادر مطلبی کاشانی منتشر شد، خوشبختانه چند مقاله از او مشتمل بر این موضوعات: دبیری و نویسندگی، مرقعسازی و جُنگنویسی، سرگذشتنامههای خوشنویسان و هنرمندان، یا در فرهنگ ایران زمینی منتشر شده است. ملاحظه این آثار با آنچه قبلاً عرض کردم نشان میدهد که استاد دانشپژوه در کار فهرستنگاری هدفی بزرگتر و والاتر داشت و به همین سبب است که میگویم فهرستنگاری برای او قدری «عرضی» بود. در جملگی آثار او، چه تحقیقات مستقلی که از وی در دست است و چه تصحیحات او، آثار آن دوره کامل از آموزشهای مقدماتی، از حیث قرآن، حدیث، کلام، منطق، فقه و اصول و همه اینها است و به همین سبب است که تصحیحات استادان نسل دانشپژوه تا این اندازه متقن و قابل اعتماد است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.