متن سخنرانی دکتر نسرین مصفا در مراسم بزرگداشت دکتر امیربانو کریمی

تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ در مراسم بزرگداشت بانوی فاضل و دانشور دکتر امیربانو کریمی که روز ‌سه‌شنبه ۲۶ مردادماه ‏‏۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر نسرین مصفا، عضو هیأت علمی دانشگاه ‏تهران به ایراد سخنرانی پرداخت.‏ متن سخنرانی ایشان بدین شرح است:‏ به نام آن‌که جان بخشید ما […]

تاریخ ایجاد :

چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵

IMG 0866در مراسم بزرگداشت بانوی فاضل و دانشور دکتر امیربانو کریمی که روز ‌سه‌شنبه ۲۶ مردادماه ‏‏۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر نسرین مصفا، عضو هیأت علمی دانشگاه ‏تهران به ایراد سخنرانی پرداخت.‏

متن سخنرانی ایشان بدین شرح است:‏

به نام آن‌که جان بخشید ما را                تن و توش و توان بخشید ما را
به نام آن‌که ما را نامه‌خوان کرد                   به خامه نامه ما را روان کرد
به هوشیاری سخن آغاز کردم                     ز دانش، دفتری را باز کردم

شعر از‎ ‎مظاهر مصفا

حضرت استادی، جناب آقای دکتر مهدی محقق،
رئیس محترم انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،
اساتید ارجمند، میهمانان عالیقدر،
خانم‌ها و آقایان؛
برنامه‌های انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در تجلیل از فرزانگان و بزرگان عرصه علم، و ادبیات و ‏فرهنگ این مرز و بوم، همواره یکی از رویدادهای قابل توجه تقویم فرهنگی کشور در تکریم ‏اصالت علم و اخلاق بوده است. بزرگان مورد تجلیل، در قله افتخار گذشته و حال این سرزمین ‏هستند و تجلیل از سوی این انجمن، مهر تائید بلندآوازگی به حساب می‌آید.‏
زمانی که سرور ارجمند و استاد فرهیخته، سرکار خانم دکتر نوش آفرین انصاری مرا از این رویداد ‏مطلع و امر به صحبت کردند، علاوه بر افتخار، احساسی دوگانه یافتم.‏‎ ‎اول اینکه مجلس، مجلس ‏تجلیل از آن کسی است که یادآوری نام‌اش و گرمای نگاه‌اش، برای من آرامش‌بخش است. دوم اینکه ‏بضاعتم برای حضور در این جمع فضلای ادبیات و تاریخ و فرهنگ مملکت را ناچیز می‌دانم.‏
تا به امروز، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی از بیش از ۱۵۰ گرانمایه شاعر، فاضل، ادیب، فیلسوف، ‏پزشک،‌ جغرافی‌دان و نیک نامان و خدمت فرهنگی و فرهنگ خدمت آنان، و مشارکت آنان در ‏اعتلای گنجینه فرهنگ ایران تجلیل به عمل آورده است که البته از این تعداد، تنها حدود ۱۰ درصد ‏را خانم‌ها تشکیل داده‌اند. خوشبختانه در سال‌های اخیر، سهم بانوان در این فرآیند از رشد قابل ‏توجهی برخوردار بوده است که امیدوارم ادامه یابد. امروز، استاد فاضل دکتر امیربانو کریمی به ‏این جمع اضافه می‌شوند.‏
تاکید من بر سهم تجلیل از زنان از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، نه از باب دلمشغولی خودم ‏در مطالعات زنان یا افزایش نمایشی آمار، بلکه خواستی ملی و هم‌چنین تصریحی بر دغدغه دکتر ‏کریمی در رابطه با زنان است. در سال‌هایی که هنوز دیدگاه‌های جنسیتی به دستور کار جهانی بدل ‏نگشته بود؛ ایشان در مقاله‌ای به «تجلی زن در شعر فارسی» (۱۳۵۶) به رشته تحریر درآوردند.‏
خوف دارم که گمان برده شود که در این سخنان، به مدح و ثناهای متدوال در تاریخ و حال جامعه ‏گرفتار شوم. روایتی که می‌گویم، صادقانه است و از دلم برمی‌آید؛‌ دلیلی برای مداحنه ندارم. هرچه ‏که دیده‌ام و احساس کرده‌ام را باز می‌گویم.‏

‏ روایت امروز من، ریشه در سال‌های دور دارد. در کلاس‌های دانشگاهی ایشان توفیق حضور ‏نداشتم؛ کار مشترک علمی هم نکرده‌ام؛ اصلا رشته‌ام رشته دیگری است (که آن را با ارسطو و ‏ماکیاولی می‌شناسند)؛ ولیکن عمیقا تحت تاثیر شخصیت امیربانو کریمی هستم و وجودشان الگویی ‏زنده برای من است.‏
برای یادآوری اولین دیدار، باید به گذشته و ایام کودکی برگردم. کودک بودم. بانو خانم،‌ از همان ‏اولین برخوردها، جذابیتی مانند آهن‌ربا داشت. سرفراز، با قدی بلند، لباسی ساده، متین و محترم. در ‏خانواده راحت بود. شمرده و با محبت حرف می‌زد. شگفت‌زده بودم از دیدار فردی جدید، و تحت ‏تاثیر او.‏
امروز، گذر پر پیچ و خم ایام او را به آدم دیگری تبدیل نکرده است. هنوز شمرده حرف می‌زند و ‏محبتی منحصر به فرد دارد. با خانواده راحت است و خانواده با او راحت. ساده، متین و قوی. ‏استوار حتی در شرایط سخت همچون مرگ برادر.‏
امروز، هنوز شگفت‌زده‌ام و تحت تاثیر؛ شگفت‌زده از عظمت وجود و تحت تاثیر وجود پرلطف. ‏روایت این دهه‌ها، روایت شاگردی در مکتب انسانیت بوده است. صائب‌پژوه است، ادیب است، ‏فاضل و دانشور. ذوق و قریحه دارد. اما برجسته‌ترین خصوصیت او، انسانیت اوست.‏

همه می‌دانیم؛ درباره استاد امیربانو، گفتنی زیاد است. یک وجه، مقوله ادبی و فرهنگی و دانش ‏اوست. حرف‌ها می‌شود زد و دوستانی شایسته‌تر از من در وصف تخصص، دانش، منش و تبحر و ‏مرشدی خانم دکتر کریمی فیروزکوهی سخن گفتند. وجه دیگر شاخص ایشان، همان انسانیت و ‏استادی در زندگی است.‏
با افتخار اعتراف می‌کنم که همواره به ایشان به عنوان الگوی زندگی، استاد مروت، صائب غیرت ‏و اسوه کمال نگریسته‌ام. در واقع نیم قرن شاگردی مکتبی انسانی. ‏
تمام لحظاتی که با ایشان سپری شده، تمام لحظات، درسی ممتد در مناعت طبع و کرامت انسانی ‏آموخته‌ام.‏
بی‌اعتنایی به دنیا و بی‌مروتی گه‌گاه اهالی آن، و عزم راسخ به دل پاکی و روشن ضمیری، از ‏خصائل استاد است. دکتر کریمی فیروزکوهی می‌داند که جهان، فراتر از خواسته‌های شخصی و ‏نارضایتی‌های احتمالی است؛ وی، تجلی عینی تمثیل‌های اخلاقی پرفراز و نشیب صائب و ادبیات ‏ماست.‏
‏ این مجموعه فضائل، زمانی اهمیت بیشتر می‌یابد که در برهه‌های فعلی، کسانی که مایه‌ای اندک ‏از ادب و هنر دارند، تبختری بی‌انتها پیشه می‌کنند ولی اقیانوس دانش بانو خانم، به مناعت طبع ‏وصف ناشدنی و قناعت گرانبها آراسته شده است که بر غروری باپشتوانه غلبه کرده است.‏
می‌دانیم در این روزها، نام دست و پا کردن خیلی مشکل نیست‎. می‌توانید توجه و شهرت جلب ‏نمائید. اما وقتی شهرت کسب شده، توام با نام نیک باشد و یادآور کرامت و وقار و عزت، گوهری ‏کمیاب است؛‌ مانند استاد کریمی فیروزکوهی. هیچ راه میانبری برای کسب نام نیک وجود ندارد. ‏خریدنی هم نیست. این اصالت و وقار هم میراث خاندان کریمی فیروزکوهی است که دکتر کریمی ‏نماد بارزی از علم و ادب آنان است.‏
بانو خانم هم در شخصیت و منش و هم در ادب و علم و فرهنگ، میراث‌دار شایسته استاد شادروان ‏امیری فیروزکوهی هستند. تعلق خاطر ایشان به خانواده و تلفیق آن با تخصص و دانش، در «جمع ‏آوری و حاشیه نویسی و تعلیق دیوان» مرحوم پدر تجلی یافته است. امروز، ایشان، همین آرامش و ‏متانت تحت تاثیر از مرحوم مادر را سینه به سینه به فرزندان خود منتقل کرده‌اند. به عنوان مادر ‏خانواده و محور آن، همه خانواده از این اصالت بهره‌مند هستند.‏

دکتر کریمی فیروزکوهی نه فقط استاد برتر دانشگاه و چهره ماندگار ایران است بلکه چهره ماندگار ‏خانواده در ایثار و عزت و مروت است. نمونه آنچه که در مطالعات زنان، ضرورت تلفیق وظایف ‏اجتماعی و فردی را مهم می‌دانیم؛ هم در کار اجتماعی برای دانشجویان، بویژه دانشجویان دختر، ‏الگوی دانش و زندگی بوده و هم زندگی فردی و خانوادگی وی الگویی برای خویشان، آشنایان و ‏علاقه‌مندان بوده است که هم می‌توان استادی موفق بود، هم مادری موفق و هم همسری موفق. ‏
سال‌ها زندگی مشترک با بزرگمرد ادبیات فارسی ایران، دکتر مظاهر مصفا، به ایجاد فضای ‏فرهنگی در خانواده انجامیده و زوجی عاشق معنا و خادم علم به مامنی برای همه دوستداران ‏فرهنگ و ادب فارسی بدل گشته‌اند. در این جلسه، جای دکتر مصفا (عموی بزرگوار و بی‌بدیل‌ام) و ‏خاطرات شیرین ایشان به قول خودشان، از «بانو خانم»، بسیار خالی است.‏
‏ همان‌طور که اشاره داشتم، توجه دکتر امیری فیروزکوهی به زنان در کنار این الگوی رفتاری و ‏علمی می‌تواند «مورد مطالعاتی» و نمونه در دنیای امروز باشد.‏
متانت و وقار و کرامت مداوم ایشان، نشات گرفته از قدرت، اصالت و توانمندی دکتر کریمی ‏فیروزکوهی است. در ادبیات علوم سیاسی -که من در آن تلمذ کرده‌ام-، مدارا نشانه قدرت است ‏برخوردهای خشن و لحظه‌ای هیچ‌وقت نشان قدرت نیست، نشان ضعف و استیصال است. ایشان، ‏نماد قدرت انسانی و غیرت بی‌مثال هستند. مدارا و رواداری را روش و منش ایشان می‌شناسیم.‏
‏میراث‌های دکتر کریمی فیروزکوهی متعدد است؛ از خانواده و فرزندان و نوه‌ها گرفته تا کتاب و ‏مقاله و علم اما مهم‌ترین آن، و به نظر من اصلی‌ترین دلیل تجلیل، باید تلفیق همه این‌ها و ارائه یک ‏الگو از زن موفق ایرانی در قله فرهنگ و دانش، و در مرکز خانواده و هم‌دوستی باشد.‏
از انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تشکر می‌کنم برای سنت نیکو پاسداشت علم و خدمت، و قدردان ‏گوهریابی آنان و این نشست در تجلیل از دٌرّ گران‌بهای ادبیات ایران، و خانواده ما.‏
خانم دکتر امیربانو کریمی، بانو خانم ما،
گرمی و اشتیاق شما و به تبع آن، خانواده شما، همیشه انیس و یاور ما در ایام پرفراز و نشیب ‏زندگی بوده. و دیگرانی هم هستند که این مهم را تصدیق نمایند؛ من تنها نیستم.‏
در ایام فوت پدر، یار و یاور و غم‌خوار و آرام‌بخش من و خانواده بودید. در ایام بیماری مادر و ‏بی‌مادری، حضور مادرانه شما التیام‌بخش بود و سرکشی‌های همیشگی شما قوت قلب ما. در جای ‏دیگر نیز گفته‌ام، اگر حاصل همه زندگی عاطفی آدم در خاطرات و یادگاری‌ها خلاصه شود؛ حضور ‏شما در روزهای گوارای زندگی و ایام سخت آن در جای‌جای زندگی احساس شده و یادگارهای شما، ‏یادآور عزیز وجود معزز و سخاومتند شما است.‏
در ایام بی‌مهری‌های علمی و فرهنگی، هیچ‌وقت از تعهد به دانشجویان و ترویج علم شانه خالی ‏نکردید. و در گذران زندگی، هیچ‌گاه از محبت و لطف و غیرت نسبت به خویشان، دوستان و ‏آشنایان و هم‌نوعان ولو ناآشنا شانه خالی نکردید.‏
همان‌طور که صائب سرود «آیینه‌های روشن، گوش و زبان نخواهند»؛ بازگو کردن خصوصیات و ‏ویژگی‌های شما تکرار ولی لذت‌بخش است: چرا که آئینه خوبی‌ها هستید و نماد انسانیت.‏
متفخرم به شاگردی شما و شکرگزار آشنایی با شما. من، یکی از کوچک‌ترین‌هایی هستم که درس ‏زندگی دادید، برایم الگو بودید و هستید. قدردان نیم قرن غیرت و محبت و کرامت و انسانیت، روی ‏گشاده و لطف بی‌منت شما هستم.‏
شما «در بلندی فطرت یگانه‌اید»، گرچه «صد پله خاکسارتر از آستانه‌اید».‏
توفیق روزافزون همگان، بویژه سرکار، و سلامتی خانواده و دوام عزت را صمیمانه و خاضعانه از ‏درگاه خداوند متعال خواستارم.‏

گزارش تصویری