متن سخنرانی دکتر کریم مجتهدی در مراسم بزرگداشت پروفسور هانری کربن

تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵ در مراسم بزرگداشت پروفسور هانری کربن که روز دوشنبه ۲۴ آبان‌ماه۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر کریم مجتهدی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و استاد پیشکسوت فلسفه به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: بنده از سخنرانی آقای دکتر نصرالله پورجوادی […]

تاریخ ایجاد :

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵

IMG 4786در مراسم بزرگداشت پروفسور هانری کربن که روز دوشنبه ۲۴ آبان‌ماه۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر کریم مجتهدی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و استاد پیشکسوت فلسفه به ایراد سخنرانی پرداخت.

متن سخنرانی ایشان بدین شرح است:
بنده از سخنرانی آقای دکتر نصرالله پورجوادی خیلی استفاده کردم زیرا متوجه شدم مطالبی که می‌شنویم یک پشتوانه علمی و تحقیقی دارد. وقتی که ایشان اشاره فرمودند لافونتن از سنت‌های شرقی استفاده کرده و هفده تا از داستان‌های وی منشاء ایرانی – اسلامی دارد.
من می‌خواهم درباره نحوه آشنایی‌ام با هانری کربن سخن بگویم. من یک تحصیل کرده غرب هستم. از ۱۸ سالگی دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و بعد دکتری را در فرانسه خواندم. من وقتی به فرانسه رفتم سنت خودمان را نمی‌شناختم اما هیچ‌وقت غرب زده نبودم و الان هم نیستم. وقتی که دوره مدارج متداول تحصیلات دانشگاهی فرانسه را گذراندم یعنی مدرک‌های  کارشناسی و فوق‌لیسانس را گرفتم بیشتر کانت، لایب نیتز و هگل  را می‌شناختم و از متفکران خودمان شناختی نداشتم البته از نظر ادبی حافظ، سعدی و فردوسی را می‌شناختم آن هم آنقدری که در دبیرستان‌های ما تدریس می‌کردند که عمیق هم نیست. دوره‌ای که خواستم موضوعی را برای تز دکتری انتخاب کنم گفتند که باید به خدمت هانری کربن به دانشگاه سوربن بروم. او ابتدا از حرف‌های من خوشش نیامد و نمی خواست قبول کند یک ایرانی وقت خود را برای خواندن فلسفه غرب بگذارد. او انتظار داشت من ابن سینا را به جای کانت بشناسم. به مرور که با درس‌ها و کتاب‌های او آشنا شدم دیدم او در دنیای دیگری است.احساس کردم این وظیفه را کربن به من تلقین کرد که به عنوان یک ایرانی وظیفه دارم به ریشه های خود و هویت روحی و باطن خود برگردم. ابعاد وسیعی در گفته های کربن وجود دارد ممکن است گفته‌هاش افراطی به نظر بیاد و شما می توانید با او موافق نباشید ولی نمی توانید منکر شوید که او عمیقاً بحث را  فهمیده و کار کرده است.
هانری کربن در یکی از مقالات شاهکارش یعنی «از هایدر گر تا سهروردی» یعنی چطور شد که من که مترجم هایدگر بودم، فلاسفه آلمانی و سنت‌های غربی را می‌شناختم احساس کردم  باید برگردم و سهروردی را بخوانم. این چه احتیاجی بود. می‌خواهم عرض کنم کربن مستشرقی به معنای متداول کلمه نیست. کربن عمیقاً غرب و چیزها و جزییاتی را در فلسفه‌های غربی می‌شناخت که دیگران نمی‌دانستند.  کربن نوعی پیام فراموش شده را می دید که بشر خود را فراموش کرده است. او می دید که آنچه فراموش شده در سنت های شرقی و به خصوص ایرانی هنوز کمی زنده است. او معتقد بود که انسان خود را فراموش کرده و باید آن را در باطن خود جستجو کند. مخاطبان کربن غربی‌ها بودند. او می‌گوید غربی‌ها به فلسفه‌های اسلامی توجه نکردند. ابن سینا در قرون وسطی در غرب ترجمه شده ولی این ابن سینا مجعول است. به نظر کربن ابن سینای واقعی و سنت ابن سینا فقط در ایران پایدار مانده است.
غربی‌ها در قرن سیزدهم میلادی ابن رشد زده شدند و با ابن رشد  فلسفه معنوی تمام می شود، ولی در ایران با تفسیرهایی که از اشارات ابن سینا توسط خواجه نصیر و قطب‌الدین شیرازی و… صورت گرفته این سنت مرحله به مرحله جلو آمده است.  ما شاید نتوانستیم این را حفظ کنیم ولی کربن فکر می کند که این سنت در ایران زنده است. او در مورد اسامی ای حرف می زند که ما در ایران آنها را نمی شناسیم و یا کم می‌شناسیم مثلا در مورد رجبعلی تبریزی صحبت می‌کند. او تفسیر می‌کند که بعد از سنت ملاصدرا اشخاصی گوشه‌هایی از شکل‌های دوره باستان خود را حفظ کرده و انعکاس می‌دهند و نسبت به آن حساسیت دارند. کربن می‌گوید ما در غرب این سنت را از دست داده‌ایم