گزارش مراسم بزرگداشت دکتر کریم مجتهدی

تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ مراسم بزرگداشت دکتر کریم مجتهدی فیلسوف، استاد دانشگاه و مترجم برجسته با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز چهارشنبه ۲۹ شهریورماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید. در این مراسم که با حضور شخصیت‌های علمی و فرهنگی همچون حضرت آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای، دکتر […]

تاریخ ایجاد :

چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۶

IMG 1417

مراسم بزرگداشت دکتر کریم مجتهدی فیلسوف، استاد دانشگاه و مترجم برجسته با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز چهارشنبه ۲۹ شهریورماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید.

در این مراسم که با حضور شخصیت‌های علمی و فرهنگی همچون حضرت آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای، دکتر مهدی محقق، حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی، پروفسور امین، دکتر دیباج و خانم دکتر اعوانی برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران؛ دکتر مهدی گلشنی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف؛ دکتر حسین کلباسی اشتری، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به ایراد سخنرانی پرداختند.
سخنرانی دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بدین شرح است:

IMG 1254

فلسفه و جایگاه انسانی و جهانی آن

الف: در شرق و غرب چون سخن از آغاز تاریخ فلسفه می‌رود، بلافاصله نام «یونان» ظاهر می‌شود. معمولاً نیز آغاز این سخن با «تالس» است. تالس از این رو فیلسوف نامیده شد که تفسیر عقلانی از عالم را مد‌نظر قرار داد. او به دنبال واقعیتی بود که قابل درک باشد و یکسره با جهان اسطوره متفاوت. بنابراین از عناصر اربعه آب را برگزید و آن را ذات و جوهر عالم تصور کرد.
نام‌آورانِ دیگرِ پس از او نیز به‌دنبال تفسیر هستی بودند؛ همچون هراکلیتوس که آتش را بُن عالم می‌دانست یا پارمنیدس که وجود را، و تا سقراط و افلاطون و ارسطو که هر کدام بر رونق فلسفه بسیار افزودند و به این صورت فلسفه تکوین یافته و شکل گرفت. اما اینکه ریشه و بنیاد اندیشه کسانی چون افلاطون، یونانی بود یا خیر؟ آثاری همچون تأثیر فرهنگ و جهان‌بینی ایرانی بر افلاطون اثر استفان پانوسی مرجع و منبع خوبی است. به‌ویژه که به تعبیر کاپلستون، افلاطون در بسیاری موارد یک فیثاغورثی کامل است و نسبت فیثاغورث با هندسه مصری، حساب بین‌النهرینی و مهم‌تر حکمت ایرانی بی‌نیاز از اثبات است. بر این معنا بیفزاییم ظهور نوعی ثنویت فلسفی یا تقسیم عالم به جهان معقول و جهان محسوس در اندیشه افلاطون ـ که به تعبیر برخی متفکران ـ نمود جهانِ فرادین و فرودین زرتشتی است. لیک محور سخن ما در این نوشتار ریشه‌یابی و ریشه‌شناسی‌ نیست بلکه سخن در باب محوری است که فلسفه بر بنیاد آن قوام می‌گیرد‌: عقل. بنابراین سخن ما در باب عقل است؛ جوهری انسانی که جغرافیا نمی‌شناسد و صرفاً بنا به ذات و جوهر خود محوریت و موضوعیت دارد.
رادا کریشنان سر ویراستار کتابی است با عنوان فلسفه غرب و شرق. عنوان کتاب بیانگر آن است که کریشنان و نویسندگان مختلف این کتاب، فلسفه را بنا به خاستگاه دست‌کم یونانیِ واژه آن، یونانی نمی‌دانند. نوع رویکرد او و نویسندگان کتاب نیز همین را نشان می‌دهد و خود گواهی است بر اینکه فلسفه بنا به نسبت ذاتی با عقل یک امر کاملاً انسانی بوده و هر آنچه بنا به ذات خود انسانی باشد، الزاماً و قطعاً جهانی نیز هست. کریشنان تألیف و تدوین این کتاب را در نوع خود، نخستین می‌داند. کتابی جامع در فلسفه شرق و غرب با تأکید بر این که اصولاً فلسفه یک امر جهانی یا بین‌المللی است: «شاید بتوان ادعا کرد که این کار اولین کار از این نوع است چون که فلسفه‌های کشورها و اعصار متفاوت را جمع می‌کند و به خوانندگان صاحب‌کمال توانایی می‌بخشد که به مقایسه و مقابله تجلیات گوناگون روح فلسفی در بشریت بپردازند. شاید به فهم بین‌المللی بهتری هدایت کند و وحدت آمال انسانی را ـ که فراتر از محدودیت‌های جغرافیایی و ملی است ـ نشان دهد». بر این نکته تأکید می‌کنیم تا بگوییم فلسفه را به موضوعات مختلف می‌توان تقسیم کرد، یا، به عبارتی، در ابعاد مختلف اندیشه رویکردهای مختلفی را می‌توان برگزید. مثلاً فلسفه مادی یا فلسفه مابعدالطبیعی و هزاران تقسیم‌های موضوعی که در فلسفه وجود دارد. اما نمی‌توان گفت فلسفه شرقی یا غربی یا مثلاً فلسفه چینی، ایرانی یا عربی. اصطلاحاتی مانند شرق و غرب یا ایران و یونان اصطلاحات جغرافیایی هستند. البته می‌توان فلسفه ایرانی داشت لاکن در این عنوان، ایران بیانگر یک جغرافیا نیست بلکه بیانگر یک «فرهنگ» است. می‌خواهم بگویم فلسفه تقسیمات عرفی را برنمی‌تابد زیرا بر بنیاد عقل قرار دارد.
بنابراین فلسفه نمی‌تواند عرصۀ تصادم حبّ و بغض‌ها باشد بلکه برعکس می‌تواند جهان انسانی را به هم نزدیک کرده و بل از دل آن، گفت‌وگوی بشری برخاسته و حاصل شود. بر این نکته تأکید می‌کنم تا بگویم اگر در جریان‌های فلسفی عقل به‌عنوان محور، مبنا قرار گیرد آن‌گاه در جهان اندیشه حوزه‌های مختلف فلسفی نوعی هم‌افزایی را رقم خواهند زد. در این قاموس خوانش فلسفه شرقی مثلاً فلسفه هندی و شش دارشانای آن شامل: نیایا، ویشیشیکه، سامکهیا، یوگا، میمانسا و ودانته یا فلسفه صدرایی و فلسفه سینوی، به درک بهتر فلسفه کمک خواهد کرد. عکس این قضیه نیز صادق است. تصور کنید کسی عالِم بر فلسفه هیوم به‌ویژه در ماجرای مشهورش (قضیه علیّت و رویکرد متفاوت او) باشد اما در تحلیل مسئله آشکار ‌شود تلاش‌های نظری هیوم در بحث علیّت می‌تواند در تعالی ادراکات نظری این‌سو بسیار مفید واقع شود. می‌خواهم بگویم نمی‌توان گفت چون در سرزمینی زندگی می‌کنیم که جریان‌های قَدر فلسفی چون حکمت سینوی، حکمت‌الاشراق سهروردی و حکمت متعالیه صدرایی در آن ریاست و صدارت دارند نسبت به فلسفه و اندیشه غربی باید بی‌تفاوت بوده یا حتی دارای موضع باشیم. جهان فلسفه در ذات خود جهانی مبتنی بر گفت‌وگو است و ـ هم‌چنان‌که گفتیم ـ این گفت‌وگو قوت فلسفی را افزایش می‌دهد و ما را در عرصه‌های جدیدتر و فراخ‌تری قرار می‌دهد.
ب: در تاریخ فلسفه جریانی وجود دارد که از آن با عنوان فلسفه نوافلاطونی یاد می‌شود؛ جریانی که فلسفه را سمت و سویی جدید و مهم‌تر ماهیتی عرفانی یا اشراقی بخشید و دقیقاً از همین رو مؤثر بر الهیات مسیحی از طریق واسطه‌ای چون آگوستینوس گردید. لیک به همان اندازه که قابلیت بازخوانی و تأویل و تعبیر وسیع آثار فلوطین در جهان‌بینی مسیحی وجود داشت، اندیشه اسلامی نیز استقبالی وسیع از آرای او به عمل آورد. گرچه تاسوعات او که توسط شاگرد محبوبش فرفوریوس جمع شده بود در تمدن اسلامی به نام ارسطو مشهور شد و این نیز البته از اشتباهات مبارک تاریخ اندیشه بود تا اختلاف افلاطون و ارسطو را در تمدن اسلامی به حداقل کاهش داده و حتی فارابی را به نگارش الجمع بین رأی الحکیمین برانگیخته و شبح ارسطو را در رؤیای بزرگ اشراقیون ایرانی (شیخ اشراق) ظاهر گرداند تا سؤالات شیخ ما را پاسخ گوید(در تلویحات). ارجاعات بسیار ملاصدرا نیز به معرفه‌الربوبیه یا همان تاسوعات به‌ویژه در شواهدالربوبیه جایگاه رفیع فلوطین را در تاریخ حکمت و فلسفه اسلامی نشان می‌دهد. این نکته را مختصر عرض کردم تا نشان دهم تعاملات فلسفی یا دادوستد اندیشه در عرصه و قلمرو فلسفه یا گفت‌وگوی عاقلان امری بسیار رایج، جایز و صد البته لازم است.
ج: دکتر کریم مجتهدی دانش‌آموخته فلسفه غرب است. لیسانس و فوق‌لیسانس خود را از سوربن پاریس اخذ کرد و رساله کارشناسی‌ارشدش با عنوان «بررسی تحلیل استعلایی کانت»، تحت راهنمایی استاد معروف پاریس، ژان وال، و رساله دکتری وی نیز در حوزه فلسفه تطبیقی و نوعی ایجاد ارتباط میان فلسفه غرب و شرق بوده است. این انتخاب، محصول تحقیقات درباره فلسفه غرب و به‌ویژه کانت و تحقیق در باب دو رساله از افضل‌الدین کاشانی و نگارش شرحی تفصیلی در مقایسه افکار نوافلاطونیان متأخر با سنت‌های اسلامی تحت راهنمایی و به پیشنهاد هانری کربن بوده است.
این حوزه مطالعاتی یعنی خوانش و تأمل هم‌زمان فلسفه شرق و غرب، تمامی حیات فلسفی استاد مجتهدی را رقم زده است. آثارش البته بیشتر در حوزه فلسفه غرب بوده اما توجه و تأمل عمیق او در باب فلسفه اسلامی و به‌ویژه شیخ ‌اشراق را از گفت‌وگوهایی که در همایش‌های سالانه ‌بزرگداشت ملاصدرا و دیگر محافل علمی با ایشان داشته‌ام حاصل کرده‌ام. آنچه در بخش الف این نوشتار و آنچه از رویکرد مطالعاتی و فلسفی استاد مجتهدی در لزوم گفت‌وگوی فیلسوفان شرق و غرب آوردم در جملاتی از مقدمه کتاب فلسفه در قرون وسطی به قلم ایشان چنین ظهور کرده است: «با توجه به آثار متکلمان قرون وسطای غرب احتمال دارد بتوان در آثار فلاسفه بزرگ مسلمان، نکات و جهات ناشناخته جدیدی پیدا کرد و از قوت و ضعف آنها به‌نحو تازه‌تری آگاه شد و دیگر اینکه هر نوع محاوره و تبادل واقعی فرهنگی و فلسفی میان شرق و غرب بدون آگاهی از محاوره و تبادل مشابهی که در قرون وسطی نسبت به فلاسفه اسلامی بوده ناممکن به نظر می‌رسد.»  و دقیقاً بر پایه چنین اندیشه و ایده‌ای است که جمع میان ابن‌عربی و مایستر اکهارت را کاملاً ممکن می‌داند.
تألیفات استاد این معنا را نشان می‌دهد و آنانی که با آثار و معرفت فلسفی ایشان آشنایند می‌دانند این مطالعات تا چه اندازه به درک عمیق ما از فلسفه غربی مدد رسانده است.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با انتشار این اثر و بزرگداشت ایشان در انجمن، مقام فلسفی و مهم‌تر استادیِ دکتر کریم مجتهدی را ارج می‌نهد. گرچه اینها همه عرَض است و مهم‌تر فرزانگی و خصال والای این گوهر گرانقدر تاریخ فلسفه معاصر ایران است. انشاالله خداوند (عز و ‌جل) عمرشان را که باعزت و برکت است مستدام بدارد.

IMG 1288 copy

دکتر مهدی گلشنی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف نیز در این مراسم با تاکید بر این نکته که همواره دکتر مجتهدی به عنوان استاد الگو بودند گفت: دکتر مجتهدی از نظر بی‌توجهی به ظواهر دنیوی و عدم توجه به مدرنیته الگو هستند. وی با اشاره به اینکه محیط اطراف ما از نظر فرهنگی نابه‌هنجار است، افزود: نابه‌هنجاری فرهنگی هم در محیط دانشگاه است و هم در خارج از آن، در این دوره علم برای مقام و پول شده است، از نظر استاد مجتهدی باید همواره دانشجو ماند و یادگیری را جدی گرفت.

IMG 1340 copy

دکتر حسین کلباسی استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه بیش از یک دهه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افتخاری همکاری با استاد مجتهدی را داشته است، ابراز داشت: دکتر کریم مجتهدی هم در نظر و عمل و هم در سلوک عملی مخاطب خودشان را متحول کرده‌اند.
در این مراسم رضا داوری اردکانی با بیان اینکه با نگاه انصاف به زندگی دکتر مجتهدی، او بهترین زندگی را داشته است، گفت:‌ من همواره به کار و حال مجتهدی غبطه می‌خورم، او بی‌نظیر، صادق و بی‌شیله پیله است، این را از هر کس که با او ارتباط داشته است بپرسید که هیچ تکلف و خودستایی را در او دیده‌ای؟ در حالی که آدم نواده شاه و نواده مجتهد تبریزی باشد، حتی اگر قدری تکبر داشته باشد، محفوظ است، ولی در این پنجاه سال یکبار تظاهر به اشرافیت و اشرافیت مآبی نکرد و فکر نمی‌کنم کسی دیده باشد.وی با بیان اینکه مجتهدی از ادبیات شروع کرد و داستان هم که نوشت به ایران توجه داشت، افزود: دکتر مجتهدی آثار داستانی ایرانی اعم از اشعار و رمان‌های ایرانی را مطالعه کرد و خود داستان ایرانی نوشت، از شادی‌های من این است همکار مجتهدی بودم، مجتهدی از خوب‌های زمانه ماست، او به اعتبار فیلسوف بودن و عمر صرف فلسفه کردن مورد احترام همه ما است.

IMG 1417 copy

در این مراسم لوح تقدیر و نشان زرین انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به دکتر کریم مجتهدی اهدا شد.

IMG 1482 copy

دکتر مجتهدی در انتهای این مراسم با توجه به این نکته که اندکی ناخوش احوال بودند از برگزار کنندگان و حضار این مراسم تشکر و قدردانی کرد و در سخنان کوتاهی نیز گفت: من بیش از هر عنوان دیگر یک دانشجو هستم. وی نعمت آموختن را بزرگترین نعمت خداوند به انسان دانست و افزود:‌ همان طور که اگر کسی نعمت حیات را از ما بگیرد، به ما ظلم کرده است، اگر کسی بخواهد نعمت یادگیری را از انسان بگیرد نیز ظلم کرده است.این استاد فلسفه با اشاره به اینکه امروز از دانشگاه‌ها نتایج مثبت حاصل نمی‌شود، اظهار داشت: این برای کشوری که فرهنگی کهن دارد، مایه تأسف است.
متاسفانه امروز خواست آموختن چندان مورد توجه نیست. وی با بیان اینکه نمی‌توان هویت ایرانی را به لحاظ منطقی تعریف و حد تام آن را بیان کرد، ادامه داد: تعریف روانشناختی هویت ایرانی در ضمیر ناخودآگاه ما ایرانی بودن نهفته است، هم نمی‌تواند تعریف درستی باشد،‌ به نظرم ایرانی بودن به این معناست که کسی اراده می‌کند ایرانی بماند.