نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
یکشنبه, ۰۳ آذر ۱۳۹۸ مراسم پاسداشت خدمات علمی و فرهنگی علامه سیدمحمد فرزان، استاد دانشگاه، ادیب و قرآن پژوه، چهارشنبه ۲۹ آبان ماه ۹۸ با حضور جمع زیادی از علاقهمندان به حوزه ادبیات فارسی و قرآنپژوهی درتالار شهید مطهری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. در این مراسم حسن بلخاری، رئیس انجمن، مهدی محقق، […]
مراسم پاسداشت خدمات علمی و فرهنگی علامه سیدمحمد فرزان، استاد دانشگاه، ادیب و قرآن پژوه، چهارشنبه ۲۹ آبان ماه ۹۸ با حضور جمع زیادی از علاقهمندان به حوزه ادبیات فارسی و قرآنپژوهی درتالار شهید مطهری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
در این مراسم حسن بلخاری، رئیس انجمن، مهدی محقق، رئیس هیأت مدیره انجمن، مهدی ماحوزی، عضو هیأتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن و محمد امین ناصح،عضو هیأت علمی دانشگاه بیرجند سخنرانی کردند.
حسن بلخاری درابتدای این برنامه گفت: مرحوم علامه سید محمد فرزان در ۱۲۷۳ شمسی در یکی از روستاهای نزدیک بیرجند دنیا آمدند و در سال ۱۳۴۹ دار فانی را وداع گفته و در شهرری در کنار آرامگاه ابوالفتوح رازی دفن شدند. آن مرحوم از سال ۱۳۳۰ شمسی و بعد از مسئولیتهای مختلف در ادارات فرهنگ بیرجندو دیگر شهرستانها به تهران آمدند و سپس به دانشگاه معقول و منقول دانشگاه تهران رفتند و از این به بعد نقش ایشان در حوزههای مختلف علمی از جمله «نقد» آشکار شد و البته شاگردان فراوانی را هم پروراندند. اوافزود: از جمله برجستهترین ویژگیهای فرهنگی ایشان که البته از خصوصیات ناب او است، صرافی و نقادی سخن درسلوک علمی آن مرحوم است. ایشان از جمله مهمترین نقادان متون فرهنگی بودند وازهیچ نام و عنوانی هم نهراسیدند؛ از نظامی عروضی تا علامه قزوینی را مورد نقادی قرار دادند و بعداز این اقدام ایشان، بسیاری از بزرگان متوجه شدند که بایددر گفتار و نوشتار خود دقت کنند، چون ممکن است به سهو مطلبی بگویند که فرهنگ را لکه دار میکند. استاد دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به معنی و مفهوم «نقد» اضافه کرد: در زبان انگلیسی Critic به نقد ترجمه شده است که البته ریشه این کلمه از واژه Krinein یونانی است، همانند بسیاری از کلمات که ریشه یونانی دارند؛ البته نقد در زبان یونانی پیشینهای دارد؛ یونانیها وقتی خوشههای گندم را جمع میکردند، هم کاه درآن بود و هم گندم؛ وقتی محصول را باد میدادند، گندم وکاه از هم جدا میشدند که این همان تمیز خوب از بد بود که درحقیقت ذات نقد است. او ادامه داد: درنقد، اول تمیز و سپس قضاوت و بعد بحث اشراف راداریم، همچون باد که ممیز کاه و گندم است، منتقد هم باید چون باد، مشرف و مسلط باشد که نتیجه آن قضاوتی است که به واسطه آن، تمیز سره از ناسره صورت میگیرد. بلخاری با اشاره به نقد در اندیشه اسلامی افزود: البته در اندیشه مسلمین نقد معنای دیگری هم دارد؛ از جمله مولانا که میگوید:
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن
سپس میگوید:
بود شاهی در زمانی پیش ازین ملک دنیابودش و هم ملک دین اتفاقا شاه روزی شد سوار باخواص خویش از بهر شکار یک کنیزک دید شه برشاهراه شد غلام آن کنیزک پادشاه گرتوصراف دلی فکرت شناس فرق کن سر دو فکر چون نخاس ورندانی این دو فکرت از گام لاخلابه گوی و مشتاب و مران
مولانا این داستان را بیان کرده و اشاره میکند این معنا در حکمت اسلامی به معنی تمیز نیست، بلکه به معنی افشا و آشکاری امر مکنون از طریق تمثیل است، سخن مولانا این است که امر پنهان به واسطه این داستان آشکار میشود. لذا درفرهنگ ما، نقد معنای دیگری هم دارد که به معنی آشکار کردن امر مکنون و پنهان است و کلمهای که در فرهنگ اسلامی در این باره به کار رفته، عبارت «صراف» است که این کلمه، همان معنای «نقد» یونانی را دارد. رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی اضافه کرد: دراکثر موارد، کاربرد نقد، در حوزه میدانی «صراف» مورد توجه مولانا بوده است، چنانکه در ابیات زیر میگوید:
صراف ناز ناقد نقد ضمیر عشق برکف قراضهها بگزیدن گرفت باز
بلخاری ادامه داد: با آنچه که بیان کردم، علامه فرزان، هم «صراف» سخن بود که سره را از ناسره معلوم می کرد و بطن متون را با فعل خود آشکار می ساخت و هم «نقاد» زبردستی بود؛ از اینرو وقتی آثار ایشان را میخوانیم و مورد مداقه قرار میدهیم، متوجه میشویم که این عالم جلیل القدر، درهر دو حوزهای که ذکر کردم استاد بودهاند. استاد دانشگاه تهران با اشاره به یکی از نقدهای سید محمد فرزان گفت: یک نمونه از نقدهای مرحوم فرزان، نقدی است که بر مرزبان نامه، تصحیح مرحوم علامه قزوینی نگاشتهاند. مرحوم فرزان در مجله «یغما» مقالهای را مینویسند و بخشی از تصحیح قزوینی را مورد نقادی قرار میدهند که حاوی نکات قابل توجهی است؛ از جمله اینکه نحوه و آداب این نقد، بسیار مهم است، آن مرحوم رشحات قلبی خود را نسبت به علامه قزوینی بازگو میکنند و این ادب در نقد، فوقالعاده محل توجه است. بلخاری در پایان سخنان خود گفت: مرحوم فرزان، بنا به صداقت ذاتیای که داشت، خود را موظف به نقد و نقادی آثار بزرگان میدانست؛ درحقیقت نقد او از روی سوز عالمانه او بود و با این اندیشه بود که به نقادی بزرگان و متون و اندیشههای آنها میپرداخت.
فرزان؛ دانشمند غریب درادامه این نشست مهدی محقق به ایراد سخن پرداخت و گفت:مرحوم فرزان، نقاد و صراف بودند ومقالات و مکتوبات ایشان نیز نشانگر دقت نظر آن مرحوم در حوزههای مختلف علمی است. اوافزود: من این افتخار را داشتم که با این استاد مرحوم، سالهای متمادی هرهفته ملاقات داشته باشم. جهت آن هم این بود که مرحوم احمد راد از مسوولان فرهنگی کشور، دفتری در مدرسه عالی سپهسالار قدیم داشت و ما روزهای چهارشنبه درآن مکان که محل تردد دوستان و همکاران مرحوم فرزان، از جمله دبیران و معلمان فاضل تهران بود، ایشان را میدیدیم. تا جایی که یاد دارم درمجلس چهارشنبهها، بزرگانی چون دکتراحمد مهدوی دامغانی و مرحومان سید جعفر شهیدی، عبدالله نورانی و شیخ محمد علی حکیم شیرازی شرکت داشتند و البته هرهفته مرحوم شهید مطهری هم با حضور خود، این مجلس را رونق میبخشیدند. محقق ادامه داد:درحقیقت دراین جلسه مباحث مختلف علمی، فرهنگی، فلسفی و عرفانی مطرح میشد. رئیس هیاتمدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی اضافه کرد: مرحوم شهید مطهری به من گفته بودند که اگر دانشمندان خارجی به ایران میآیند، آنان را خدمت ایشان ببرم و من به بهانه این جلسه بزرگانی چون پروفسور پانیکار و مرحوم ایزوتسو را برای دیدار با آن شهید والامقام به اینجا آوردم. درپایان یکی از همین جلسات، مرحوم« ایزوتسو» به من گفتند که این مجلس، روحانیترین و معنویترین جلسهای بود که درآن شرکت کرده ام. اوادامه داد: مادراین مجلس از دانش علمی مرحوم سید محمد فرزان بسیار استفاده میکردیم و دراین جلسات بود که ایشان، بیشتر اندیشههای علمی خود را به گفتوگو می گذاشتند و البته از نوشتههای این استاد فقید در مجله «یغما» هم بسیار استفاده میکردیم. محقق در پایان سخنان خود گفت: مرحوم فرزان تا حدودی گمنام زیست و شاید دلیل این جلسه ما در انجمن هم این بود که مخاطبین و جامعه علمی ایران بیشتر با چهره دانشمند بزرگی چون ایشان آشنا شوند، آن مرحوم نیز چون بسیاری از صاحبان فضل در وطن خود غریب بود و امیدواریم این برنامه درمعرفی بیشتر این عالم فرزانه تاثیرگذار باشد.
اشراف وسیع بر ادبیات فارسی و عربی سومین سخنران این نشست مهدی ماحوزی بود. او گفت: مرحوم علامه فرزان با برخورداری از روحیه علمی ژرفنگر و اشراف وسیع بر ادبیات فارسی و عربی، با نگرشی علمی به ادبیات مینگریست و به اشعار سعدی، حافظ و فردوسی توجه ویژهای داشت و غالب آنها را از حفظ بود. او اگرچه اثر مستقلی تالیف نکرد ولی از آنجا که در زمینه تحقیق، استاد و محققی سختکوش و خستگیناپذیر، بردبار، دقیق و نکتهیاب بود، مقالات متعدد انتقادی حاوی نکات نغز و علمی بهمنظور روشنگری و اصلاح درباره تصحیح و شرحهای دیوان حافظ و برخی خطاهای راه یافته در آن چون تصحیح و شرح علامه قزوینی ( با آنکه او را «حجت علم و ادب» و «علامه مطلق» و در فن خود و در عصر خود بینظیر، یا خیلی کمنظیر میدانست) و تصحیح دکتر خانلری، مرزباننامه، کلیله و دمنه و نیز ترجمه قرآن کریم مرحوم ابوالقاسم پاینده نوشت که اکثر آنها در مجله یغما، راهنمای کتاب و سخن به چاپ رسیده است. این استاد دانشگاه اضافه کرد: نباید فراموش کرد فرزان زمانی در عرصه نقد گام نهاد که بستر نقد در جامعه آن روزگار فراهم نبود ولی او با توجه به احاطه کامل بر زبان و ادبیات فارسی و عربی، علوم قرآنی، نسخهشناسی، کتابشناسی، لغتشناسی و اشراف بر تاریخ اسلام و اعلام رجالی و جغرافیایی و دقت نظر و تیزبینی و با نگارش مقالات انتقادی و منصفانه و رعایت اخلاق پژوهش راه جدیدی در پژوهشهای ادبی گشود. او در این عرصه نهتنها سهو و خطاهای افراد کمتجربه بلکه نویسندگان و مترجمان زبردست را نیز به تصویر کشید. ماحوزی تاکیدکرد: علامه فرزان طالب واقعی علم بود، تربیت طلبگی داشت و از ادب درس و ادب نفس توأمان برخوردار بود. او همچون محمد قزوینی نگران وضعیت زبان و ادبیات فارسی بود که میگفت: « این است حال جامعه امروز عجله بفرمایید و قبل از آنکه به واسطه مرگ یا مرض یا ضعف پیری دیگر نتوانیم اینگونه کارها را بکنیم ریشهای برای احیای ادبیات ایرانی غرس بنمایید، تا پس از نمو آن اگر هم ما بمیریم دیگران از سایه و میوه آن بهرهمند شوند. والا به شما خبردار میکنم. والله و بالله و تالله که باز صیغه قسم است پس از ده بیست سال سیسال دیگر شاید در سرتاسر ایران اگر بگردید دیگر هیچکس را پیدا نکنید که ذرهالمثقالی به این چیزها علاقه داشته باشد و اسم رودکی را که سهل است اسم سعدی و حافظ و فردوسی را هم شنیده باشد. »
درادامه این برنامه احمد فرزانه فر، شاعر و از شاگردان علامه فرزان، قطعه شعری را برای حاضران در جلسه قرائت کرد.
فرزان؛مصداق واقعی واژه «استاد» درپایان این مراسم، محمد امین ناصح طی سخنانی گفت: واژه «اُستاد» از گذشته تاکنون در معانی چندی به کار رفته و کاربردهای متنوع دارد، ولی دستکم در قرن حاضر و در مجامع دانشگاهی و فرهنگی، عنوان و لقبی برای سرشناسان و نخبگان حوزههای علمی و هنری بوده است. عنوانی که عموما به زبدهترین شخصیتهای هر رشته و فحول و پیشکسوتان حوزههای علمی و هنری اطلاق میشده و علیالقاعده جمع قلیلی مشمول آن بودهاند. عضو هیأت علمی دانشگاه بیرجند ادامه داد: در حوزه آموزش و پژوهش علوم انسانی، قرین بودن عنوان وزین «اُستاد» با نام بزرگانی چون: محمدعلی فروغی، علیاصغر حکمت، عبدالعظیمخان قریب، ادیب نیشابوری، بدیعالزمان فروزانفر، جلالالدین همایی، سیدمحمد فرزان، مجتبی مینوی، محمد معین، محمد مقدم، احمدعلی رجایی بخارایی، غلامحسین یوسفی، سیدجلالالدین آشتیانی، غلامحسین شکوهی، عبدالحسین زرینکوب، ایرج افشار، محمدرضا شفیعی کدکنی و دهها چهره برجسته و ممتاز دیگر، پیوسته یادآور آثار شایان علمی ایشان و از سویی، جلوهای از پیشکسوتی در عین تبحر، جامعیت و اقتدار علمی و عمدتا نیز، همراه با نوعی فروتنی، آزادگی، خیرخواهی و پایبندی به اصول اخلاق دینی و انسانی است. بزرگان خودساختهای که دهها سال از عمر با برکت خود را با دود چراغ خوردن، صرف تحلیل، شرح، تصحیح یا ترجمه متون فخیم ادبی، فرهنگی و فلسفی این مرز و بوم کرده و با علاقه، سکوت و اخلاص، تنها به ارتقاء حوزه تخصصی خود میاندیشیدند. او تاکید کرد: با نگاهی به سوابق علامه سید محمد فرزان و دیدگاههای ارائهشده از سوی برخی صاحبنظرانِ برجسته درباره ایشان، باید اعتراف کرد که او به واقع درخور عنوان مبارک «اُستاد» است! لفظی که امروز از معنای اصیل خود تهی گشته و عمدتا به صورت کلیشهای و به دور از وسواس علمی به کار میرود. از آنچه گذشت، این واقعیت نمایان است که در احراز جایگاه رفیع علمی اُستادان راستین، خلوص در نیت و اخلاص درانگیزه تحصیل و تدریس، در کنار تلاش حقیقی در راه کسب دانش، نقش بسزایی داشته است.
درپایان این مراسم، لوح تقدیر و سپاس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به حمید سیادت، نوه مرحوم سید محمد فرزان و نماینده خانواده این استاد فقید، اهداشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.