نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : یکشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ در مراسم بزرگداشت مرحوم دکتر امیرحسن یزدگردی که روز چهارشنبه ۲۵ بهمنماه ۱۳۹۶ با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر اصغر دادبه، عضو هیأت مدیره انجمن؛ دکتر علی میرانصاری، عضو هیأت […]
تاریخ ایجاد :
دکتر امیرحسن یزدگردی
در مراسم بزرگداشت مرحوم دکتر امیرحسن یزدگردی که روز چهارشنبه ۲۵ بهمنماه ۱۳۹۶ با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر اصغر دادبه، عضو هیأت مدیره انجمن؛ دکتر علی میرانصاری، عضو هیأت علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و دکتر سیدصادق سجادی، عضو هیأت علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به ایراد سخنرانی پرداختند.
دکتر حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ضمن خوشآمدگویی به حضار به ایراد سخنرانی پرداخت، وی گفت: در متنِ آنچه پیش روی شماست و به مناسبت بزرگداشت دکتر امیرحسن یزدگردی توسط «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» تهیه شده است، مقالهای نیز از استاد بزرگوار دکتر مجتبایی وجود دارد که در آن ظریفهای لطیف در باب مرحوم اقبال لاهوری با تأکید و امعان نظر در باب شخصیت دکتر یزدگردی ذکر شده است و آن ظریفه چنین است: «در این مجلس، نام دکتر امیرحسن یزدگردی که بر آن پارچه سفید نوشته شده، موجب شد تا نکتهای درباره اقبال لاهوری به یاد من آید: اقبال، در سیاکلوت استادی به نام مولانا امیرحسن سیالکوتی، یا لاهوری داشت که همواره خود را مدیون او میدانست و همیشه، حتی در سفرهای درازی که در اروپا و آسیا داشت رابطه خود را با استادش حفظ میکرد و همیشه میگفت: «من آنچه دارم از استادم امیرحسن دارم» پس از آنکه اقبال از اروپا بازگشت و در هند آن روزگار مرد بسیار معروف و معتبر و بزرگی شد، دولت هند آن زمان، خواست که درجه «سِر» یا لقب «لُردی» که عالیترین درجهای است که دولت انگلستان به کسی میدهد به اقبال داده شود. حاکم پنجاب از اقبال دعوت کرد تا در اینباره با او گفتوگو کند. اقبال گفت: تا به استاد من، رسماً لقب شمسالعلماء ندهید من این لقب را نمیپذیرم. پرسیدند: استادت کیست؟ گفت: امیرحسن. گفتند: آخر، او کسی نیست که از سوی بزرگترین مقام امپراطوری بریتانیا به او لقب شمسالعلماء بدهند. اقبال بر شرط خود پای فشرد و چون از او پرسیدند: آثار استاد تو چیست؟ پاسخ داد: «یکی از آثار او منم». این ظریفه را در مطلع این کتاب آوردم تا بگویم هنر برخی از مفاخر گرانقدر ادب و فرهنگ ما، تفصیل تألیفات یا تعدد مکتوبات نیست (کما اینکه مرحوم یزدگردی نیز در تمامی عمر ادبی خویش جز معدودی اثر در عرصۀ کتاب و مقاله از خود چیزی به جای نگذاشت)، اما استادپروری و عالِمپروری هست و بدون تردید این پروریدن، اثر بلندتر، مهمتر و ماندگارتری از آثار مکتوب دارد. آن که بتواند امثال اقبال را در دامان علم و حکمت خود بپروراند اثرآفرین تربیت کرده و نه اثر، اثرآفرینانی که به حقیقت حامل و خالق بسیاری آثارند. از جملۀ این اثرآفرینان مرحوم دکتر یزدگردی است. این معنا را میتوان از فهرست بلند شاگردان گرانقدری که در متن این کتاب از افتخارِ شاگردیِ استاد گفتهاند دریافت. شاگردانی که اینک خود استادانی بلندمرتبه در متن فرهنگ و ادب این مرز و بومِ اهورایینژادِ مولانانشانِ حافظپرورند. در متن کتاب، هم با زندگی استاد آگاه خواهید شد، هم از درگذشت تلخ و همراه با گوشهنشینی و انزوایش (که غروبی نابهنگام را در اوج فعالیتهای اثرآفرین فرهنگیاش در ۵۹ سالگی رقم زد) و هم سرگذشت آثار و حیات طیبۀ فرهنگی و ادبیاش. پس بر آنچه در متن کتاب به نقل از شاگردان و مصاحبانش آمده است، من که به هنگام فوت استاد، معلم سادهای در یکی از روستاهای اطراف تهران بودم سخن تازهتر و افزونتری ندارم، اما بر خصال ویژه و شریف استاد که همانا تربیت انسانهای فکور و دانشمند است تأکید میکنم. خداوند به برخی عالمان استعدادی شگرف میبخشد و نیز سینهای فراخ و دستی توانا در نگارش «و تألیف و تصنیف آثار و برخی را نیز خصلت بیمانند معلمی میدهد تا همچون خود او که با «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا»، انسان را مسجود ملک ساخت و نخست معلم انسان شد، اینان نیز انسان به بار آورند و آدم به بار نشانند. این کتاب و نیز سخنان دانشمندانی که در توصیف خصال و شخصیت مرحوم یزدگردی در مجلس بزرگداشتش سخن گفته و میگویند، گواه صادقی است بر این ادعا. «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» در مجلس بزرگداشت مرحوم یزدگردی، نام و یاد معلمی را گرامی میدارد که همچون شمسالعلما، گوهرانی تابناک به فرهنگ و ادب این سرزمین هدیه نمود. روحش شاد و طریق فروزان معلمیاش هماره فروزندهتر و تابناکتر باد.
دکتر علی میرانصاری، عضو هیأت علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی نیز در این مراسم به ایراد سخن پرداخته و گفت: دکتر یزدگری استادی بود که سه نسل دانشجو را تربیت کرد و اکنون این سه نسل حضور دارد که حافظان فرهنگ و ادبیات فارسی در مراکز علمی و تحقیقاتی هستند. قریب به ۴۳ سال پیش افتخار داشتم که در محضر ایشان تلمذ کنم. ایشان بیشتر به تربیت و معلمی مشغول بودند و کمتر به خلق آثار و تألیف پرداختند. اما در همان دوران کوتاه نیز آثاری که از ایشان به جای مانده است قابل توجه است. وی در ادامه صحبتهایش به بررسی آثار منتشر شده دکتر یزدگردی پرداخت. دکتر میرانصاری در پایان صحبتهایش پیشنهاد کرد یادداشتهای دکتر یزدگردی را که درباره متون کلاسیک ادب فارسی است جمعآوری و مورد بررسی قرار دهند.
دکتر سیدصادق سجادی، عضو هیأت علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی نیز در این مراسم اظهار داشت: به جهات معنوی خود را خوشبخت میدانم که از افتخار تلمذ نزد استادانی دانشمند و فاضل برخوردار بودهام که اکنون متأسفانه جملگی روی در نقاب خاک کشیدهاند. و صحبت درباره آنها بسی دشوار است مخصوصاً سخن درباره اوصاف استادی بزرگ و ادیب و محققی چون شادروان استاد دکتر امیرحسن یزگردی که دقت و احتیاطی در حد وسواس آگاهانه و عالمانه در نگارش فارسی داشت و ندیدم از چیزی به اندازه اینکه کسی کلمهای یا عبارتی را نادرست یا نابجا به کار میبرد، رنجیده و بلکه خشمناک شود. دکتر سجادی همچنین گفت: لحن و شیوه بیان و زبان استاد در درس و مصاحبت در آغاز برای ما نامأنوس بود. اما به زودی چنان دلبسته آن شدیم که گاه کار به تقلید مبالغهآمیز میکشید و من خود با دو سه تن از همدرسان علاقمند به استاد و درس ادبیات فارسی، عبارتی از تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی را از بر میکردیم و عمداً به شیوه استاد به مذاکره میپرداختیم. و نیز اظهار داشت: دکتر یزدگردی مردی سخت ایران دوست بود که همه ارکان وجود معنوی او تاریخ و زبان و ادب فارسی بود. مهمترین رمز بقای هویت ما ایرانیان طی هزاران سال، به رغم هجومهای مکرر و سهمناک اقوام بیگانه، وجود تابناک همین کسان است که ایران هیچ گاه از امثال آنها تهی نبوده است.
دکتر اصغر دادبه، عضو هیأت مدیره انجمن نیز گفت: هرقدر دکتر یزدگردی زندگی کرده باشد کوتاه بوده است. ایکاش راهی بود که این چنین افرادی را میتوان نگاه داشت . دکتر یزدگردی جزو معلمانی بود که رسم عاشقی را پیشه کرده بود. او معلمی عاشق بود که کارهای دیگری هم میتوانست انجام دهد اما معلمی را انتخاب کرده بود. دکتر دادبه گفت: استاد فقید ما بی مبالغه انسانی والا، معلمی شایسته و محققی کممانند بود. استاد یزدگردی در کار تعلیم از سرآمدان روزگار ما به شمار میآید معلمی بود مسلط، دلسوز، خوش بیان، متین و باوقار و نستوه؛ معلمی که نه تنها درس و بحثش که گفتار و کردار و رفتارش نیز سخت بر شاگردش تأثیر میگذاشت. در پایان این مراسم لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، نیابتاً به دکتر دادبه اهداء شد.