نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۷ در هماندیشی بررسی آراء و اندیشههای ابوریحان بیرونی که روز سهشنبه ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۷ با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون دکتر مجتهد شبستری و دکتر موسوی گرمارودی برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر غلامرضا اعوانی، عضو پیوسته فرهنگستان علوم؛ دکتر حسن تاجبخش، استاد دانشگاه تهران […]
در هماندیشی بررسی آراء و اندیشههای ابوریحان بیرونی که روز سهشنبه ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۷ با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون دکتر مجتهد شبستری و دکتر موسوی گرمارودی برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر غلامرضا اعوانی، عضو پیوسته فرهنگستان علوم؛ دکتر حسن تاجبخش، استاد دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان علوم و دکتر محمد باقری، عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداختند.
در ابتدا دکتر حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سخن خود را با عنوان «هند، ایران و ابوریحان (به مناسبت سیزدهم شهریور روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی)» آغاز نمود و گفت: ابوریحان بیرونی، یکی از دانشمندان بزرگ تمدن اسلامی ، متولد ۱۲ ذیالحجه سال ۳۶۲ق/ ۹۷۳م در شهر خوارزم و متوفی چهارم رجب ۴۴۰ق در غزنه، در کتاب بسیار ارزشمند تحقیق ماللهند من مقوله مقبوله فی العقل أو مرذوله (که به کتاب تاریخالهند نیز شهرت دارد) اولین تحقیق جامع درباره اعتقادات و جهانبینی هندیان را انجام داده است. این کتاب که طی همراهیبیرونی با سپاه غزنوی در حمله به هند انجام گرفته محصول سالها حضور وی در هند است . حضوری که به فراگیری زبان سانسکریت و حتی ترجمه دو کتاب سانکهیه سوتره و یوگه سوتره به زبان عربی انجامید. بیرونی که در این کتاب به نقد آرای مسلمین درباره ادیان دیگر و نیز آرای ابوالعباس ایرانشهری (فیلسوف قرن سوم و چهارم ) درباره ادیان هندی و همچنین علل پیدایش روایات نادرست پرداخته، به مبانی افکار، اعتقادات، و آداب و رسوم دو مذهب اسلام و هندو اشاره کرده و لشکرکشیهای غزنویان را موجب وحشت و هراس مردم هند از مسلمین و بالتبع دشواری دسترسی به علوم هندوان میداند. شرح ابوریحان در بیان اختلافات و امور متباینی که قرب و نزدیکی دو ملت را غیر ممکن میسازد صفحاتی از تحقیق ماللهند را به خود اختصاص داده، لیک با تفکیک اعتقاد عوام و خواص و با ورود به ساحت بررسی اعتقادات هندیان درباره مسائلی چون ذات خداوند، امور معقول و محسوس و تناسخ و چگونگی نهایت آن احوال پس از مرگ و… آرامآرام به تبیین معانی و محورهایی میپردازد که بیانگر اشتراکات دو مذهب در عقیده و ایمان است؛ مثلاً، در باب اعتقاد هندیان به خداوند میآورد: عقیده هندیان درباره خدا این است که او یکتا و ازلی و ابدیست و آغاز و انجام ندارد و در کنار خود توانا و حکیم و حی و محیی و متقن و مدبرست و در ملکوت و سلطنت خویش فرد و یگانه و از ضد و ند [شریک] بری است و چیزی با او همانند نمیباشد و به چیزی شبیه نیست (بیرونی، ۱۴۰۳: ۲۴). ظاهراً ابوریحان به اوپانیشادها، که کاملترین کتاب حکمی هندوان است، دسترسی نداشته، فلذا در تبیین اعتقاد آنان به خداوند به کتاب باتنجل ، که همان کتاب مشهور یوگا سوترا منسوب به پاتانجالی حکیم بزرگ بودایی است (که در قرن دوم پیش از میلاد به تعبیر خود نظامبخش و انتشاردهنده فنون مربوط به تجزیه و تحلیل احوال نفسانی و ذهنی از طریق فرونشاندن و تسلط بر آنان (یا همان یوگا) بود (شایگان، ۱۳۸۳: ۶۳۱)) رجوع میکند. بیرونی سؤالات سائلی را که به دنبال شناخت معبودی است که با پرستش او توفیق حاصل شود، همراه با ذکر صفات این معبود از کتاب پاتنجل عیناً نقل میکند تا به تعبیر خود روایتش از اعتقاد هندیان صرفاً مسموعات نباشد: این معبود برتر مطلق است در قدر و منزلت، پاک و منزه است از هرگونه آلودگی و غفلت، خیر محض و تام است و نیز منزه از مکان، وی عالم ازلی و دانای به ذات خویش است و نفس را این استعداد هست که به مدد عقل او را ادراک کند (بیرونی، ۱۴۰۳: ۲۵). همچنین بیرونی از اصطلاح ایشفر یا همان ایشوارا در ذکر این واحد مطلق نام میبرد؛ بینیاز بخشندهای که وحدت او محض و وجود او یگانهوجود حقیقی است. گزینش چنین جملاتی توسط بیرونی، سیر معنا را به بیان ایده و عقیده هندیان درباره وحدت وجود میکشاند، زیرا وی با رجوع به کتاب کیتا ، که آن را جزئی از کتاب بهارت مینامد (و منظور بهگودگیتا است)، به نقل از باسدیو (که همان کریشنا یا هشتمین اواتار ویشنو یکی از خدایان اصلی هندو پس از برهما و شیوا است)، وحدت وجود را از زبان او چنین بیان میکند: منم همهچیز، بدون آغاز زایش و انجام مرگ و در کار خود قصد پاداش ندارم و به جهت دوستی یا دشمنی، طبقهای را غیر از طبقه دیگر، مخصوص نمیگردانم و مراد هریک از آفریدگان خود را در کار خود دادهام. پس کسی که مرا به این صفت شناخت و در دور کردن طمع از کار خود به من تشبیه کرد گره کار او گشوده میشود و نجات و آزادی برای او آسان میگردد (همان: ۲۶). جالب است که بیرونی، مستند به تعریفی که از فلسفه در یونان و نیز نزد حکمای مسلمان وجود دارد، فراز آخر کلام فوقالذکر را همان تعریف فلسفه میخواند. چنانکه گفتیم، این آخرین ارجاع بیرونی در بیان اعتقاد هندیان به خداوند یکتا، در عین شرح حق، شاهبیت حکمت هندو (بهویژه در اوپانیشادها) یعنی اعتقاد به وحدت وجود است. فراز «منم همهچیز» در این روایت بیرونی از گیتا و نیز ذکر اعتقاد هندیان درباره موجودات، که شیء واحدی است، این معنا را نشان میدهد. بیرونی در بخش دیگری از باب دوم با ذکر جمله فوق، روایت وحدت اشیا را به نقل از باسدیو چنین نقل میکند: ولی در نزد تحقیق درمییابیم که همه اشیاء الهی است، زیرا بشن [ویشنو] خود را زمین قرار داد، تا حیوان بر آن مستقر شود و خود را آب قرار داد، تا آنها را غذا دهد و خود را باد و آتش قرار داد، تا آنها را رشد و نمو دهد و خود را برای هریک از آنها دل قرار داد و یادگیری و دانش و ضد آن دو را بخشید همانگونه که در بید [ودا] ذکر شده است (همان: ۳۲). آنچه بیرونی از اعتقاد هندیان به وحدت وجود از کتاب بهگودگیتا ذکر کرده شواهد گستردهتر دیگری نیز دارد؛ فرازهایی چون: من جانم، مقیم تمام قلبها، منم آغاز و انجام ِهر هستنده، میانه هر هستی… منم ذهن، میان حواس! منم هوشِ هستی میان هستندگان (جواهریان و یزدانجو، ۱۳۸۷: ۱۰۵ ـ ۱۰۶). یا: و عین نور منم، بیزوال منم، مقید منم، و هرچه شده است و میشود و خواهد شد منم ـ و من که منم و تو که تویی، من و تو و تو و من را بفهم ـ و همه منم، در این شک میار (داراشکوه، ۱۳۸۱: ۳۷۵). یا: این منم که آیین مذهبی، قربانی، خیرات به نیکان، گیاه شفابخش، و ذکر متعال میباشم. من هم کره، هم آتش و هم تقدیم هستم (Prabhupada, 1986: 476). و یا: هر آن کس که مرا در همهچیز و همهچیز را در من ببیند، نه من از او منفصل میشوم و نه او از من جدا میگردد (شایگان، ۱۳۷۵: ۳۱۲). این معنا را اثبات میکند و نشان میدهد؛ بهویژه در باب سوم با بحث درباره وحدت وجود، هندیان را از معتقدان جدی به این ایده میداند: و برخی از ایشان وجود حقیقی را علت اولی تمامی موجودات دانسته که در ذات خویش مستغنی از دیگران ولی دیگران نیازمند به اویند…. از دیدگاه آنان حق همان واحد اول است و این همان رأی صوفیه و حکما است… . همچنین آنان معتقدند که وجودْ شیء واحدی است و علت نخستین خود را به صورتهای گوناگون در آن نمایان میسازد و نیروی نخستین در اجزای آن به حالتهای مختلف، که با وجود یگانگی مستلزم چندگانگی است، حلول میکند. و از ایشان کسانی هستند که میگویند: کسی که به کلیت خویش به سوی علت نخستین متوجه شود و تا حد امکان با ترک واسطهها و دور انداختن علایق و عوائق به آن مانند گردد، با آن متحد میشود و این همان آرایی است که صوفیان به جهت تشابه موضوع بدان رفتهاند (همان: ۲۸). ذکر این معانی نشان میدهد بیرونی، بهرغم اشاره به اختلافات و مباینتهای دو فرهنگ اسلامی و هندو، در ابتدای باب دوم به مواردی نیز که میتواند اشتراکات را بنمایاند توجه کرده است. گرچه در مقدمه، بیرونی تقریب آرای هندیان با نصاری و اهل تصوف را با ذکر این معنا که این اصناف در حلول و اتحاد دارای تقریب فکر و نظرند (همان: ۱۶) مبنا قرار میدهد، لیک در ساحت ذکر اشتراکات، علاوه بر اعتقاد به خداوندی واحد و نیز وحدت وجود، بر وحدت اندیشه مسلمین و هندوان نیز در باب تصوف و عرفان تأکید میکند. آینده نشان داد بیرونی در این استنباط و استنتاج مصیب بوده است. حضور میر سید علی همدانی در هند و بویژه دلبستگی شدید داراشکوه با ترجمه اپانیشادها به فارسی و نگارش آثاری چون مجمع البحرین دلیل ادعای فوق است.
سپس دکتر غلامرضا اعوانی، عضو پیوسته فرهنگستان علوم به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: عظمت ابوریحان بیرونی در میان اندیشمندان اسلامی همانند عظمت ابن سینا است و او را باید یکی از بزرگترین دانشمندان جهان اسلام از لحاظ جامعیت ورود او به بسیاری از رشتههای علمی دانست. او صاحب نظریات بسیاری است که با نظریات علمی امروز مطابقت دارد. بیرونی صاحب نظریات مهمی در علم معنوی شناسی، زمین شناسی، علوم تاریخ و جغرافیا، گاهشماری، نجوم، ادیان ملل، تاریخ تمدن و فرهنگها خصوصاً هندشناسی، دین شناسی تطبیقی و فلسفه تطبیقی است. در رسالهای که درباره فهرست کتب محمدبنزکریای رازی نوشته است برای اینکه آثار او از بین نرود اسم آنها از طریق این کتاب عنوان کرده است و در ضمن بر شمردن آثار رازی از ۱۱۳ اثر خود نیز نام میبرد و با توجه به اینکه این کتاب ۱۰ سال قبل از فوتش نوشته شده بعد از آن هم تألیفاتی داشته که در این کتاب نیامده است. در مجموع تألیفات او بیش از ۱۵۰ جلد کتاب یا رساله بوده است. متأسفانه بر خلاف ابن سینا هیچ کدام از کتابهای ابوریحان بیرونی به لاتین ترجمه نشده است، بنابراین در غرب تا دوره جدید ناشناخته مانده است. عضو فرهنگستان علوم تصریح کرد: ابوریجان در عالم اسلام سخت تحت تأثیر جهانبینی یونانی بود و با فرهنگهای بسیار دیگری مثل آشوری، هندی، ایرانی و… آشنا بود که این باعث شده نظریات آنها را با آرای یونانیان مقایسه کند و این یکی از امتیازات او است. او در آغاز کتاب آثارالباقیه تمام نظریاتی که درباره پیدایش و آغاز عالم نزد همه ادیان است را ذکر میکند. تا آنجا که ما میدانیم قدیمیترین بحثی که در تاریخ بشر شکل گرفته، تاریخ پیدایش جهان بوده و پیروان این تاریخ از اهل یهود و نصارا و مجوس و فرقههای مختلف آنها در کیفیت این تاریخ به اندازهای با هم اختلاف دارند که نظیر این اختلاف در جایی دیگر دیده نشده و نوعاً اموری که به آغاز آفرینش جهان و احوال امور پیشین تعلق میگیرد، به واسطه فاصله بعیدی که با زمان ما دارد با مطالب نا درست و افسانه آمیخته است. بیرونی با آوردن آیاتی از قرآن این مسأله را روشن میکند. وی تأکید کرد: ابوریحان بیرونی با هرگونه تعصب و پیشداوری مخالف بوده و معتقد بود که فلسفه نیز جزو علم است و در هر دانشی تعصب و پیشداوری مخل است. غزنه در دوران ابوریحان بیرونی جای تعصب محض بوده و سلطان محمود غزنویان مخالف درجه یک شیعیان، پس چطور ممکن است ابوریجان در این دوره در دربار آنها زندگی کند؟ نتیجه میگیریم ابوریحان عاری از هرگونه تعصبی بوده است. او همچنین مخالف نظریات مشائیان در علوم طبیعی و به خصوص درباره ازلیت عالم بوده است. اعوانی با بیان اینکه ابوریحان به این امر توجه داشت که فقه در جای خود و دین باید در جای خودش باشد، ادامه داد: از نظر بیرونی زمان یکنواخت نیست و آنچه اکنون ملاحظه میکنیم برای همیشه ثابت نیست و طبیعت و جامعه دارای ویژگیهایی است که در هر زمانی متفاوت است. جهان از نظر او مانند موجود زندهای است که رشد میکند. انسان در کودکی به مانند پیری نیست، عالم هم همین طور است. عالم طبیعت و عالم حیات تغییرات فراوانی دارد. بیرونی تأکید بر مشاهده و تجربه همراه با استدلال دارد و در آراء خود از علم ریاضی و اندازهگیری دراستفاده کرده است. او نخستین کسی است که مدار زمین و وزن بعضی از فلزات را اندازهگیری کرده و به دست آورده است و در خورشیدشناسی رساله دارد. دکتر غلامرضا اعوانی گفت: بیشترین کار ابوریحان در حوزه هندشناسی است که شامل ۲۷ کتاب میشود. او اختلافاتی که مانع شناخت فرهنگها از همدیگر میشود را در آثارش ذکر می کند که نخستین آن زبان است.
سخنران دیگر این مراسم دکتر حسن تاجبخش، استاد دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان علوم بود. وی سخنرانی خود را با عنوان «صیدنه ابوریحان بیرونی» آغاز نمود و گفت: الصیدنه فی الطب، کتاب داروشناسی در پزشکی، واپسین اثر ابوریحان بیرونی (۳۶۲ پس از ۴۴۲ ق) است که به صورت دست نویس اصلاح نشده به زبان عربی باقی مانده و به دست ما رسیده است. این کتاب که حاوی شرح و بحث داروها و نامهای مترادف آنها به بسیاری از زبانها و گویشها است، یکی از مهمترین منابع داروشناسی جهان قدیم است (ابوریحان، ترجمه روسی کریموف، مقدمه ۱۲، nagmia1546). در الصیدنه شرح و بحث ۱۱۱۶داروی گیاهی، حیوانی و معدنی آمده است که بیشتر آنها گیاهی است: ۸۸۰ داروی گیاهی و فرآوردههای آن که مربوط به ۷۵۰ نمونه گیاه است، ۱۰۰ داروی معدنی، و ۱۰۶ داروی با منشاء حیوانی؛ علاوه بر این حدود ۳۰ داروی مرکب اعم از تریاق، پادزهر و برخی از غذاها نیز شرح داده شده است که نسبت به میراث جهان باستان پیشرفت عمدهای را نشان میدهد. (ابوریحان ۶۴۰، ترجمه کریموف ۴۳). ابوریحان در مورد چگونگی نوشتن صیدنه گوید از اوان جوانی به دانش اندوزی شوق فراوانی داشتم. به عنوان مثال در سرزمین ما یک نفر رومی (یونانی) میزیست، من دانهها، تخمها، میوهها، گیاهان و غیره را نزد او میبردم و نام آنها را به زبان او میپرسیدم و یادداشت میکردم. سپس بیاعتمادی به ترجمه از مدارک یونانی، رومی به زبان عربی، مشکلات ترجمه و خیانت برخی از مترجمین را یاد میکند (ابوریحان ۱۵، ترجمه کریموف ۱۷۰-۱۷۱). ابوریحان برای نوشتن کتاب افزون بر تجربیات شخصی از مدرکهای فراوانی بهره گرفته اما همچنانکه خود گفته در مدارک جستجو کرده و به روشنگری آنها پرداخته و آنچه را نتوانسته روشن سازد، حذف کرده است (ابوریحان ۱۶). وی کتاب را در هشتاد سالگی یعنی ۴۴۲ ق نوشته و به گفته خودش در آن زمان توان تمیز دادن او به واسطه آسیبهایی که به بینایی و شنوایی وارد شده بود، دچار اختلال شده و فرماید در چنین حالتی بدون دستیاری شایسته، کاری نمیتوانستم انجام دهم و او ابوحامد احمد بن محمد النهشعی (شاید بیهقی: حاشیه زریاب ص ۱۸ الصیدنه) است. ابوحامد به پزشکی و زبان تسلط داشته، اهل تحقیق و مطالعه بوده و ریاست بیمارستان را به عهده داشته یعنی طبیبی استاد و محقق بوده است. وی آنچه را که میدانسته به یادداشتهای ابوریحان اضافه کرده و از آنانی که در داروشناسی سر رشته داشتند، مطالبی را پرسیده و در اختیار استاد قرار میداد. سپس گوید داروهای ساده را نزدم میآورد تا آنها را از روی ظاهرشان توصیف کنم. وی گوید دو کتاب رازی درباره داروشناسی و داروهای جایگزین (الصیدنه و الابدال) را خواندم ولی از آنها چندان استفادهای نکردم با وجود این نکاتی را از آن یادداشت کردم (ابوریحان ۱۷-۱۸) از الصیدنه تنها یک نسخه با چند افتادگی موجود است که در قیصریّه ترکیه بوده و سپس تحت شماره ۱۴۹ به کتابخانه حاج ابراهیم قورشونلوزاده در شهر بورسه منتقل شده است و به درخواست «ماکس مایرهوف» خاورشناس و چشم پزشک آلمانی در سال ۱۹۳۰ از آن عکسبرداری شد که میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است و نسخهای از آن در اختیار نگارنده است. کاتب این نسخه ابراهیم تبریزی معروف به غضنفر گوید در سال ۶۷۸ ق این نسخه را از روی خط فردی ملقب به دیودست استنساخ کردم (ورق ۱۳۳) کتاب در ۱۳۳ ورق است و در پایان، قبل از تاریخگذاری غضنفر نوشته شده، نسخهبرداری از آن در ۲۴ ربیعالاول سال ۴۶۸ به پایان رسیده این تاریخ نسخهای است که دیودست از روی آن استنساخ کرده است. در پشت نخستین ورق دست نویس غضنفر بازنویسی خط ظهیرالدین محمد بن مسعود بن محمد بن الزکی الغزنوی مربوط به سال ۵۴۹ ق است. غزنوی گوید: تمام نسخههای موجود، از روی نسخهای نوشته شده که به حالت سواد (چرکنویس) است و این سواد به خط دو شیخ بزرگوار احمد نهشعی و استاد ابوریحان بیرونی است. متن سواد به خط شیخ احمد است که داروهای مشهور را از کتابهای مختلف نوشته است و حاشیهها به خط ابوریحان در شرح داروهای یاد شده در متن و وصف داروهای کمیاب و ذکر نامهای گوناگون و معناهای متفاوت داروها است. خط ابوریحان درهم و آشفته میباشد، بنابراین تمام نسخهها زیاد و کم دارند و دستخوش دگرگونی و جابجاییها است به استثنای دست نویسی که من از روی آن رونویس کردهام و دست نویس نسخه حاضر را با آن مقابله کردهام. (ابوریحان، ورق ۱۳۳ و دو ورق اول نسخه خطی شماره ۱۴۹ بورسه و همو ۶۴۰-۶۴۱، و صفحه هفده نمونه زریاب ترجمه کریموف، ۱۴۹-۱۵۰) منابع صیدنه: در صیدنه از منابع زیادی یاد شده که تعداد مؤلفین آنها حدود دویست و پنجاه نفر است که پزشکان، طبیعی دانان، جغرافیدانان، فیلسوفان، زبان شناسان، مورخان، شاعران را در برمیگیرد. از آن جملهاند یونانی ـ رومی: بقراط، ارسطاطالیس، تئوفراست، دیسقوریدوس، ارخجانس، روفس، جالینوس، افلیمون، اوریباسیوس، اطیوس، اصطهفن، پولس دوران اسلامی جورجیس ماسرجویه، ایوب الرّهاوی، دمشقی، جبرئیل بن بختیشوع، ابوالحسن اهوازی، ابن البطریق، علی بن ربن طبری، جاحظ، شاپور بن سهل جندیشاپوری، الکندی، حنین بن اسحق، ابن ماسه، حبیش بن حسن، ابن سرابیون، صهاربُخت، ابوحنیفه دینوری، ثابت بن قرَّه، قسطابن لوقا بعلبکی، جیهانی، رازی (که بیش از ۲۷۰ بار از او یاد کرده است) ابوزید بلخی، حمزه اصفهانی، ابوعلی مسکویه، ابوزید ارَّجانی، ابوسهل و احتمالاً ابوسهل مسیحی ( ۹بار از او یاد شده). کتابهای بدون ذکر نام مؤلّف مانند کتابهای چهار نام و ده نام، کتاب الادهان (ابوریحان، سراسر کتاب، کریموف، مقدمه ۶۹ـ۱۴۰) . ابوریحان چه در دربار خوارزمشاه و چه در درگاه سلطان محمود، امکان مسافرت به بسیاری از نقاط ایران و هند را داشته و گاهی خود در کوهها و دشتها به جستجوی گیاهان و داروها رفته است؛ مانند مورد بهمن که آن را در کوهها دیده است، تفّاح: سیب: در کشمیر، طلق که نوع زردفام آن را در کابل و نوع مسی را در همدان دیده است، و یا در مورد قُسط گوید: هنگامی که در جبال بودم آن را به مقدار زیاد در کوههای ابهر و زنجان دیدم، و غیره (ابوریحان ۱۳۷، ۱۵۰، ۴۱۰، ۴۹۱؛ ترجمه کاسانی ۴۶۲). با وجود این-که قانون ابن سینا در حدود ۴۱۱ ق یعنی حدود سی سال پیش از صیدنه نوشته شده ولی ابوریحان یادی از ابن سینا نکرده است و شباهتهایی بین صیدنه و کتاب دوم قانون ابن سینا وجود دارد ولی این شباهتها به واسطه اشتراک منابع است (کریموف ۷۸، ابوعلی سینا، القانون، کتاب الثانی). ترجمه فارسی صیدنه، در حدود ۶۲۵ ق ابوبکر علی بن عثمان بن اسفر الکاسانی (از شهرهای فرغانه) صیدنه ابوریحان را از عربی به فارسی ترجمه کرد و آن را به کتابخانه شمس الدین ابوالفتح ایلتُمَش از پادشاهان معزّی هندوستان هدیه کرد. این ترجمه، افتادگیهای نسخه عربی را جبران میکند. (ابوریحان ترجمه کاسانی، ص بیست و پنج مصحح؛ ص ۴ مقدمه مترجم؛ همان: نسخه خطی و ۵۸۴ موزه بریتانیا: میکروفیلم ش ۴۱۰ کتابخانه مرکزی). به طور خلاصه صیدنه ابوریحان بیرونی مهمترین کتاب داروشناسی است که در جهان اسلام تالیف شده و هنوز اهمیت خود را دارد در ادامه این بحث در مورد اهمیت و نکات برجسته صیدنه ابوریحان بیرونی بحث خواهد شد.
در ادامه این مراسم دکتر محمد باقری، عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران به ایراد سخنانی درباره ابوریحان بیرونی پرداخت و در این خصوص گفت: اگر در تاریخ دچار گسستگی علمی نشده بودیم و آن پیوستگی که بین عرفان و ادبیات همچون گفتههای حافظ و خیام و مولانا حاکم است در علم هم وجود داشت، اکنون ابوریحان بیرونی و رازی همان قدر محبوب دلها بودند. وی تاکید کرد: رازی و بیرونی نه تنها دانشمندان بزرگی بودند بلکه شخصیتهای برجستهای بودند. آنها متفکران آزاداندیشی بودند که از تکفیر اطرافیان هراسی نداشتند. آنها جانشان را به دست گرفته و از دربار حاکمان به این سو و آن سو میرفتند نه به خاطر حرفهای دیگران بلکه به خاطر تنگ نظریهایی که وجود داشت و نمیتوانستند، پژوهشگران و دانشمندان حقیقی را تحمل کنند. این استاد دانشگاه یادآور شد: نکته مهم بزرگداشت ابوریحان بیرونی امسال این است که امسال هزارمین سال درگذشت ابوریجان بیرونی است. او در سال ۴۴۰ هجری قمری در گذشته که امسال در سال ۱۴۴۰ هستیم یعنی هزار سال قمری از فوت او گذشته است. نزدیکترین روز مناسب به این روز را باید بزرگداشتی در حد بینالمللی برای ابوریحان بیرونی برگزار کرد و آثار او همچون کتاب التفهیم و صیدنه و ترجمههای خارجی آنها را در اختیار همگان قرار دهیم تا فرصت تورق آثار و آشنایی در چه بیشتر با این دانشمند برجسته جهان اسلام فراهم شود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.