English

علامه عبدالحسین امینی

نویسنده، مورخ، نسخه‌شناس

زادروز: 1281

زادگاه: سراب، آذربایجان شرقی

وفات: 12 تیر 1349

محل دفن: نجف

انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به پاس سال‌ها خدمات علمی و فرهنگی وی، طی برگزاری مراسم بزرگداشتی در 30 اردیبهشت 1398  ایشان را به عنوان یکی از مفاخر ایران زمین معرفی کرد

زندگی‌نامه

فرزند حجت‌الاسلام حاج میرزا احمد امینی، از افاضل و عالمان نامی تبریز که در تبریز متولد شد. جدش مولا نجفقلی، مشهور به امین الشرع (1257ـ1340ق) بود و از همین‌رو خانواده او «امینی» خوانده شده‌اند. عبدالحسین تحصیلات ابتدایی و متوسطه علوم دینی را در تبریز و در محضر عالمانی چون پدرش، سید محمد مولانام مؤلف مصباح السالکین، سیدمرتضی خسروشاهی و شیخ حسین، مؤلف هدایه الانام فرا گرفت. سپس در سال 1336ق برای تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف رفت و محضر علمای بزرگ آن شهر از جمله میرزای نایینی، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطا، سید محمد فیروزآبادی (متوفی 1345ق) و سید ابوتراب خوانساری (متوفی1346ق) را درک کرد و سرانجام از مراجع بزرگی چون سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمدحسین نایینی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی و شیخ محمدحسین کمپانی اصفهانی اجازه اجتهاد و از سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، سید میرزا علی حسینی شیرازی، میرزا علی اصغر ملکی تبریزی، سید حسین طباطبایی قمی و میرزا یحیی بن اسدالله خویی اجازه روایت گرفت.
پس از بازگشت به وطن، مدتی در تبریز به مشاغل صنفی پرداخت، اما پس از چندی به نجف بازگشت و کار تألیف و تحقیق را آغاز کرد. همچنین به سفرهای متعددی داخلی و خارجی از جمله عراق، هند و سوریه رفت، با استادان دانشگاه‌ها، رؤسای کتابخانه‌هاو عالمان بنام ملاقات کرد و به مطالعه و استنساخ از کتب شیعه و سنی به‌ویژه نسخ نفیس و خطی و تهیه منابع و مآخذ پرداخت. در سال 1355ق نخستین تألیف خود، کتاب شهدا الفضیله را در نجف منتشر کرد. در سال 1364ق الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب را به چاپ رساند. وی در جریان جمع‌آوری احادیث و اسناد مرتبط با نگارش کتاب الغدیر، از کتابخانه‌های مختلف جهان اسلام دیدار کرد. بزرگ‌ترین کتابخانه نجف در زمان او، تنها چهار هزار جلد کتاب داشت و همین نقص او را بر آن کرد تا در سال 1379ق کتابخانه عمومی امیرالمؤمنین نجف، را با حضور شیخ آقابزرگ تهرانی افتتاح و کتاب‌های کتابخانه خود را که حدود پنج تا شش هزار جلد بود، به این کتابخانه اهدا کرد. در سال 1380 ق به هندوستان رفت و در آنجا کتاب ثمرات الاسفار را تألیف کرد. در سال 1384ق در سفری که به سوریه داشت جلددوم این اثر را نگاشت. 
علامه امینی یکی از مصلحان راستین دینی و اجتماعی بود و طرفدار وحدت اسلامی که با نظری وسیع و روشن‌بینانه بدان می‌نگریستند. او به هر مملکت که وارد می‌شد و به هر شهری که قدم می‌‌نهاد، مفاهیم ولایت صحیح را با خود می‌برد و نشر می‌داد و همه‌جا ولای علی و فلسفة سیاسی حکومت غدیر را خاطرنشان می‌کرد. 
دفتر زندگی این فقیه، محدث، متکلم، مورخ و نسخه‌شناس برجسته در تهران بسته و بنا به وصیتش، در حجره‌ای در کتابخانه امیرالمؤمنین که خود بنیانگذار آن بود، به خاک سپرده شد.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به پاس سال‌ها فعالیت علمی و فرهنگی وی، طی برگزاری مراسم بزرگداشتی در 30 اردیبهشت‌ماه 1398 ایشان را یکی از مفاخر ایران‌زمین معرفی کرد.
 

علامه امینی از نگاه بزرگان

ـ شهید آیت‌الله مرتضی مطهری: «کتاب الغدیر و محتویات غنی آن، چیزی است که سزاوار است هر مسلمانی از آن آگاهی یابد، تا دانسته شود چگونه مورخان کوتاهی کرده‌اند، و حقیقت کجاست، ما به این وسیله باید گذشته را جبران کنیم و با کوشش در راه اتحاد مسلمین به اجر و ثواب نایل گردیم».


- آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی: «علامه امینی در حقیقت یک مکتشف ماهری است که مانند یک مهندس معدن است که از قعر دریاها، در و گوهرهای درخشان را به دست آورده است و در معرض نظر صاحب‌نظران با انصاف و حقیقت‌جویان قرار داده و لذا تا جهان انسانیت باقی است، این گوهرهای درخشان تلألو و درخشندگی خود را حفظ خواهد کرد بلکه روزبه روز درخشنده‌تر خواهد شد». 


- محمدرضا حکیمی: «این مرد بزرگ از جهات عديده مانند علو طبع، استغنای از همه بی‌اعتنایی به ریاست صراحت لهجه زبان صدق و قلم و بیان شیوا و رسا، قیافه جذاب و سیمای دلنشین و آراستگی به صفات کریمه دیگر، از قبیل، توکل شجاعت، ادبی، خفض جناح در برابر حق تنمر و ابراز شخصیت در برابر مخالف و در مقام دفاع از حقیقت و امثال اینها در میان اقران کم‌نظیر خود ممتاز بود و عالی‌ترین صفات عالیه و ممتازه او، محبت و ولای کامل او نسبت به خاندان رسالت بود که سرآمد تمام مزایای وجودی او بود. به همین جهت است که «امینی» را در این عصر، یگانه غواص دریای بیکران ولایت باید دانست او چنان در این دریای بیکران غوطه‌ور شد که خیال و هدف دیگری برایش باقی نماند. و راستی از برکت اشعه توجه مولی الموالی آن رادمرد گرامی سرتا پا به نور محبت ائمه اطهار مستنیر گشت، آری فکر و ذکر و قیام و قعود و نوم و يقظة او به عشق ولایت بود».


- آیت‌الله سید مرتضی نجومی: «علامه بزرگوار ما سترگ‌مردی بود که گویی خدای متعال با من عظیم خود، او را به کمالات ظاهری و باطنی آراسته است، قامتی رسا و استوار و چهره‌ای نورانی و ملکوتی و ملکاتی عالی و صالح، نفسانیاتی بسیار طاهر و مقدس که گویی با گذشت زمان طول مراقبت و فانی در کار و دوام حضور از عالم دیگر شده است. فکر و ذکرش، حواس و ذوق و شوقش غرق در عالم اسلام و ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ بود. او به راستی در اسلام و ائمه طاهرین ذوب شده بود. دلخوش به تقدیر و تعریف و تمجیدهایی که نثار او می‌شد نبود».